هر اندازه خواستم درباره ی
کشته شدن جمال آقای مرحوم چیزی ننویسم،
نشد که نشد. پیرامون مرگ جانگداز وی که حتا اشک و آه «گرگ های خاکستریِ» ترکیه را
نیز درآورده، روزنامه نگاران و میرزا قلمدون های مزدبگیر رسانه های «جامعه جهانی»
به اندازه ای سناریوهای گوناگون سرِ هم کرده و آسمان ریسمان بافته اند که شاخ درمی آوری! آن مرگ جانگداز حتا زمینه ای شد تا «یادگار دردانه نظام» که سمت و سوی باد
را حتا تمرگیده در جای خود در آن مجلس فرمایشی دربسته بازمی شناسد نیز بهانه ای
برای مالاندن خایه ی «رسانه های آزاد» بیابد و با چشمکی به آنسوی اقیانوس، نقش
منتقد و از آن فراتر، «گزینه ی درون نظام » برای سیاست «دگرگونی رژیم از درونِ» لات
و پات های تمرگیده در دم و دستگاه دیوانسالاری «یانکی» ها را بازی کند:
«ماجرای قتل فجیع و دردناک جمال خاشقجی روزنامهنگار
منتقد عربستانی بیش از هر چیز قدرت رسانههای آزاد را به نمایش گذاشت ... زمان قتلهای
زنجیرهای در ایران، ما رسانههای آزاد میداشتیم آن فجایع یا اتفاق نمیافتاد و یا
به آن شدت رخ نمیداد ... چنین فجایعی که موجب سرافکندگی و شرمندگی بشریت است رخ میدهد،
خواه آن چیز سلطنت باشد و خواه نظام حکومتی دیگری»۱
خوب! برای چنین آینده نگری
فرصت جویانه ای چه باید گفت جز آنکه: آرزو بر جوانان عیب نیست! با این همه، این دردانه
ی پفیوز، دو نکته را فراموش نمود یا نادیده گرفت:
الف. چرا همین ”رسانه های
آزاد“ اندکی هم شده برای هزاران کودک یمنی که کشته شده و می شوند، هیاهو بپا نکرده
و نمی کنند؟! مگر چشم و ابروی جمال آقا، چنانچه آن زنک خبرچین ترکیه در نقش نامزد
وی۲ را نادیده بگیریم، سیاه تر از آن زنان و کودکان
بیگناه یمنی است که از سویی در بمباران های ددمنشانه ی گروهبندی شیخک ها و خرسک های
شاخاب پارس برهبری «یانکی» ها و همدستی سایر کشورهای امپریالیستی کشته می شوند یا
از تنگدستی خانمان برانداز و بیماری های واگیرِ همه گیر شده جان می سپارند؟! به
پندارِ کوتاهت نرسید؟
ب. چرا همان هنگام که آن
کشتارهای گروهیِ نامور به «قتلهای زنجیرهای» رخ می داد، پا به میدان ننهادی و
زبان به پرخاش نگشودی؟! کودک خردسال یا حتا نوجوان که نبودی که بگویی سن و سالم قد
نمی داد؛ آیا کار دشواری است که چون «علی بابای دروغگو» یا آخوند پفیوز امنیتی:
حسن فریدون روحانی شده و حتا آن مردکِ «یاحسین، میر حسین» خودت را به نادانی بزنی
و تمرگیده در جایگاه هایی چون ریاست جمهوری یا نخست وزیری نظامی سگ مذهب در سال
۱۳۶۷با پررویی بیمانند بگویی که نمی دانستم کشت و کشتار بهترین فرزندان این آب و
خاک و از آن میان، دانشمندان، سیاستمداران و سازمانگرانی کارآزموده، درست زیر
بینیِ من در جریان بود؟
می بینی چه جداگانگی سترگی میان زنده یاد حسینعلی منتظری
که با پایمردی و پذیرش همه ی ناگواری های در راه، یکتنه ایستاد و بهنگام
پرخاش نمود با همه ی شما سگ مذهبان اسلام پیشه بود و هست؟
ب. الف. بزرگمهر
۳۰ مهر ماه ۱۳۹۷
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته
از «اینستاگرام» علی مطهری
۲ ـ به
باور من، کاسه ای زیر نیم کاسه
ی مرگ جانگداز جمال آقاست که هنوز خوب از جایش بیرون نیامده است؛ بزبانی دیگر،
آماج یا آماج هایی که در پس این ماجرای پرهیاهو پی گرفته شده و می شود، هنوز روشن
نیست و تنها می توان گمانه هایی زد. آنچه برایم رویهمرفته روشن است، دست داشتن
سازمان های خبرچینی «یانکی» ها و ترکیه در برنامه ریزی و به انجام رساندن مرگ جمال
آقایی است که بگمان بسیار نیرومند، «جمیله ای قحبه» بر سر راهش کاشته و زمینه ی
تبهکاری را فراهم کرده اند. ماجرایی بسیار بودار از دید من که با همه ی زرنگی های
رسانه ای شان در پنهانکاری و کژدیسه نمودن خردِ مردم، برخی نکته ها از دست شان در
رفته و لو داده اند. چنانچه بخت آن را بیابم، در این باره جداگانه خواهم نوشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر