«من
سرهنگ نیستم؛ حقوقدانم»؛۱ گفته
ای پیشاپیش اندیشیده شده در نمایشی ریشخندآمیز به نام «گزینش ریاست جمهوری» که به
همه چیز می مانست جز گزینشی راستین از سوی توده های مردم که در یک خیمه شب بازی
آشکار، ناچار به بیرون کشیدنِ خرموشی از کلاه جادو شدند که «معتدل» تر از دیگر
خرموشان می نمود و دست هایی به خون آغشته یا دندان هایی خون چکان نداشت؛۲ خرموشی پستانِ مادر گزیده۳ که حقوقدان بودن وی از آن "گزینش" نیز
ریشخندآمیزتر است و چنانچه پایش بیفتد، برای برکشیدن خود به جایگاهی فراتر آماده
است تا تک تکِ همپالکی های کنونی خود را جلوی پای سربازان «یانکی» که خود راه آن
ها را گشوده و زیر پای شان فرش پهن خواهد نمود، قربانی نماید.
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۷
پی نوشت:
۱ ـ «طبق اطلاع واصله، احکام
سنگین علیه فعالان صنفی دانشجویی با استناد به گزارشها و بازجوییهای وزارت
اطلاعات دولت تدبیر و امید صادر شده است ... آقای روحانی! یادتان هست،
میگفتید: ”من سرهنگ نیستم؛ حقوقدانم.“ پناه می برم به خدا از استبداد رأی؛ از
بستن دهان مخالفان ...» محمود صادقی (گنجانده شده در تصویر پیوست)
۲ ـ این خرموش به همان اندازه که نمایش های دمکراسی را
خوش دارد و چپ و راست، خود را دمکرات جا می زند، در پاکیزگی و بهداشت دست و دهان و
دندان های خویش نیز کوشاست.
۳ ـ این عبارت سخت ناخوشایند را تاکنون برای کم تر جَک
و جانوری بکار برده ام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر