از این بهتر نمی توان گوز را به شقیقه پیوند زد که این
آخوند خودفروخته، نادان و دزد در انجام آن کامیاب شده است. اگر در زمینه ی اقتصاد
و اجتماع و سیاستی توده ای چیزی نیاموخته و با کندذهنی، سر پنج شش «نشانه خدا» را برای
گذراندن «درس خارج» خورده و سرانجام نیز ناکام مانده و ناگزیر آن درس را همراه با
پدرسوختگی های دیگری در انگلستان آموخته، در زمینه ی پیوند زدن چیزهایی ناهماوند
با یکدیگر، پس و پیش کردن رویدادها و دروغگویی که هماوندی سرراست با «گفتاردرمانی»
نیز دارد، بیگمان یکی از برجسته ترین یادگارهای برجای مانده از «اُم الفساد والمُفسدین»:
علی اکبر نوقی بهرمانیِ گوربگور شده و شاید بهترین شاگرد وی بوده و هست. ببینید
امروز در مجلس فرمایشی چه گفته است:
«حوادث اوایل دی ما سال
گذشته باعث شد آمریکایی ها با برداشت غلط و تصور ناروا موضع گیری جدیدی را علیه
جمهوری اسلامی ایران و توافق هسته ای اعلام کنند و بعد هم در هر مقطعی و در هر قدمی
فریاد، صحبت و تحریکی کردند تا به خیال خام خودشان به اهداف مورد نظرشان دست پیدا
کنند.»*
می مانی چه بگویی و این همه پدرسوختگی در یکی دو جمله ی
سرهمبندی شده را چگونه از گلو پایین ببری؟! با خود می اندیشم:
«... شاید هم بخشی از آنچه بر زبان رانده براستی از سر
نادانی باشد؟!» ولی با چنین پنداری خشنود نیستم؛ همه ی چیزهایی که سر هم کرده از
پدرسوختگی اش سرچشمه می گیرد که آن را بارها پیش از این نیز نشان داده است.
آیا نیازی هست که تک تک نیرنگبازی نهفته در همین جمله ها
را اشاره وار هم شده، بازگویم؟ بگمانم نه؛ زیرا هر خواننده ی کمابیش چشم و گوش آشنایی
می تواند همه یا دستِکم برجسته ترین نیرنگ ها و از آن میان، خوار شمردن توده های
مردمی که در آذرخش دی ماه سال گذشته پا به میدان نهادند و در یکی دو جا حتا مهار
شهر را اندک زمانی نیز در دست گرفتند را بگوش جان بازشناسد و درست، همین نکته
بگونه ای برجسته و حتا می توان گفت: درخشان، خودنمایی می کند. توده های مردم
ایران، این رژیم ددمنش و تبهکار را آنچنان خوب شناخته اند که نیرنگ های رنگارنگ شان
بجایی نخواهد رسید؛ توده های میلیونی مردم ایران، چنین رژیمی را در بالای سر خود
برنمی تابند و بگیر و ببندها نیز نه تنها بجایی نخواهد رسید که نابودی شان را
نزدیک تر خواهد نمود: بسان مرغی سربریده، هنوز بال بال زدنی است ...
ب. الف. بزرگمهر چهارم دی ماه ۱۳۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر