زیر عنوان «روحانی_مچکریم» نوشته است:
«سیروس ناصری واسطه ی پولشویی پرونده کیش اورینتال.
موسویان فردی که در جریان پرونده هسته ای در سال ۸۵ (به
فرمان حاج آقا) در جلسات فشرده در حضور سفیر آلمان در تهران به گفته ی خودشان نشت
اطلاعات می کرد.»
از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
نوشتم:
«چشم رژیم تبهکار روشن!»
دیگری چنین می نویسد:
«هركی می خواد برگرده، این ملت بر اساس شعور
دموكراتیك اسلامی تلافی كارهای نابجا و زیرآبی رفتن های حضرات و پاسخ میدهند.» (برجسته نمایی از آنِ من
است. ب. الف. بزرگمهر)
از اینکه با سادگی کوشیده، اسلام و دمکراسی و شعور را در
یک عبارت بگنجاند، خنده ام می گیرد. برایش می نویسم:
«شعور دموكراتیك اسلامی؟! یکی از بامزه ترین
عبارت هایی که تاکنون شنیده ام.»
پاسخ می دهد:
«خیلی بامزه هست؛ البته بر مبنای واقع گرایی بخواهیم
تحلیل كنیم، همین می شود.»
خوب! چه باید گفت؟! لال بمانی بهتر است.
ب. الف. بزرگمهر
۱۱ دی ماه ۱۳۹۲
پی افزوده:
کسی می نویسد:
«کریمی هم به کسی می گویند که هفت تیر می کشد بی آنکه صدای
کشیدن ماشه خاطره خوشی داشته باشد.»
به وی پاسخ می دهم:
این حرامزاده ها زرنگ تر از این ها هستند که خودشان این
کارها را بکنند! نگاه کن از آن بالا تا پایین، گماشته ها کارها را انجام می دهند
تا آن بالایی که نمودار یک جایی است، بیگناه بماند. در این مورد هم، یکی از نوچه
ها ظاهرا تیراندازی کرده و حتمن آب شده رفته تو زمین. حالا بیا و بگرد پیدایش کن.
آخرش هم شاید با پررویی بگویند:
یکی از همولایتی های «جعفر جنی» بوده که چون به «ولایت
آقا» حسادت می ورزند، چنین ماجراهایی راه می اندازند. دشواری کار کم تر که نمی
شود، بیش تر هم می شود. «شرلوک هلمز» هم بیاید یا صیغه ای برایش در قم یا مشهد
فراهم می کنند که سرگرم باشد یا آن که سرش را به تاق می کوبند که برود و دنبال
تبهکار نگردد.
ب. الف. بزرگمهر
۱۱ دی ماه ۱۳۹۲ («گوگل پلاس»)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر