مردک پفیوز که در جایگاه رهبری ولایتی پوشالی و بی در و
پیکر تمرگیده، کشوری باستانی را به گه کشیده و همچنان به مشتی بی سر و پا در
پیرامونت، اَن درز می دهی! دو گفته ی تازه بر زبان آمده، یکی از سوی لات بی سر و
پای «یانکی» و دیگری از سوی دبیرکل «حزب کارگران جمهوری
سرفراز دمکراتیک خلق کره» را دانسته و آگاهانه برگرفته ام تا برُخ اَن
ترکیبت بکشم.
سخن بر سر دیدار کردن و دست دادن و اینا بزبان
کژدم گزیده ات با دیدار نکردن و دست ندادن با نمایندگان دیوانسالاری «شیطان بزرگ» (یا
هر رژیم و کشور دیگری!) نیست؛ بماند که همه ی این کارها در پنهانی، بسیار بیش از
آنچه تاکنون به آگاهی مردم ایران درز کرده از سوی مسوولین پاکدست و کون پاک نظام
بی سر و سامانت از آن میان، دیدارهای پنهانی در آبریزگاه سازمان نامور به «ملت های
یگانه»، رخ داده و به آبروریزی، نه تنها برای رژیم تبهکارت که برای همه ی ایرانیان
درون و برون کشور انجامیده است.
سخن بر سرِ شیوه برخوردی آماجمند، استوار و همراه با چشم
انداز بر بنیاد بهره وری ملی و در مورد کشورمان که انقلابی سترگ در آن رخ
داده و خواست های آن با سرسختی از سوی ضدِّ انقلاب بفرمانروایی رسیده پایمال شده، بر
بنیاد بهره وری توده های مردم است؛ شیوه برخوردی که تاکنون از چنین رژیم سگ
مذهب و فرومایه ای دیده نشده و در آینده نیز دیده نخواهد شد. باریک تر بگویم:
چنین رژیمی به شَوَند طبقاتی و فرمانروایی کلان سوداگران
و بازرگانان بر تار و پودِ آن از توان چنان برخوردی برخوردار نبوده و نیست. با این
همه، آماج سخنم از برُخ کشیدن هایی که در پی می آید با چنین چشمداشتی نیست که تنها
نشان دادنِ دروغگویی و رسوا نمودن سیاه بازی هایی است که با همه ی بی آبروهای ببار
آمده، هر بار با رنگ و نیرنگ هایی بیش از پیش روشنفکر خر کُن، همچنان پی
گرفته می شود.
دست دادن یا ندادن، نشست و برخاست کردن یا نکردن با
نمایندگان دیگر کشورها حتا دشمن ترین شان،۱ هیچکدام در سنجش با درونمایه ی چنان دیدارها و
گفتگوها و اینکه چه دستاوردها یا از دست دادن هایی در کار بوده از کوچک ترین
برجستگی برخوردار نیست. برای آنکه بزبانی توده ای: «شیرفهم» شوی، می توان در
چارچوب دستیابی به بهره وری توده های مردم کشور خود، حتا در کنار آن مارِ بدکردارِ
درون دوزخ با «شیطان بزرگ» نشست و برخاست و قرار و مدارهایی گذاشت که اگر حتا به
جایی درخور و دلخواه نینجامد، دستِکم دست دیگری را برای توده های مردم کشور
خود و جهانیان رو کند؛ بی آنکه همه چیز را بباد دهد. باید همینجا این نکته را نیز بیفزایم
که چنین شیوه برخوردی با برخورد تنگ چشمانه ی داد و ستد کنندگانِ هست و نیست مردم که
تنها در چارچوب خورد و برد و زراندوزی به هر چیزی تن می دهند و در پندار و گفتار و
کردارشان، رویاهای پوچی چون «ماه عسل رفتن با شیطان بزرگ» در سر می پروردند و
همچنان کودنوار چشم براهِ «او با ما»ی دیگری هستند ، زمین تا آسمان راه است.
چنان شیوه برخوردی استوار و همراه با چشم انداز بر بنیاد
بهره وری توده های مردم سرزمین کره در هر دو بخش شمالی و جنوبی آن را می توان در
رفتار رهبری جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره
که «کیم جون اونگ» به تنهایی نیست و رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی، دانسته و
آگاهانه، همین نکته را با بزرگنمایی بیش از اندازه ی وی در سایه می نهند، بروشنی دید
و از آن آموخت. تا آنجا که نگارنده ی این یادداشت از لابلای خبرها و تحلیل های
آبزیرکاهانه و خر رنگ کنی رسانه های یاد شده، بیرون کشیده، رهبری آن کشور سرفراز
بگونه ای باریک، سنجیده و همه سو نگر۲، سیاست امپریالیست های «یانکی» در
آن منطقه را به چالش کشیده و در روندی گام بگام تا اینجای کار، آچمز نموده است.
واپسین گفته های لات بی سر و پای «یانکی» در پاسخ به پیام سال نوِ رهبر جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره، در کنار برخورد
پرسش برانگیز وزیر امور بیرونی اش: «خوک پمپی» با همه ی نیرنگبازی نهفته در گفته
های هر دوی شان،گواه سردرگمی و آچمز شدن چنان سیاستی است. وی در پاسخ به آن پیام از
سرِ راستی و درستی که: «من همیشه آماده ام با رییسجمهوری ایالات
متحد دیدار و گفتگو کنم و کوشش خواهم نمود به نتیجهای برسیم ... [ولی] اگر ایالات
متحد به نویدهای خود جامه ی کردار نپوشاند و با پیگیری کارهای یکسویه، پیگیری تحریمها
و فشارها، داوری نادرستی درباره ی شکیبایی ما داشته باشد، ما ممکن است گزینه دیگری
جز آنکه راه تازه ای در پیش گیریم، نداشته باشیم.»۳ می گوید:
«من هم می خواهم با دبیرکل
[حزب کارگران جمهوری دمکراتیک خلق کره] کیم، کسیکه دریافته کره شمالی چه توان اقتصادی
بالایی دارد، دیدار کنم.»۴ در آنچه برجسته نمایش داده ام، اندکی باریک شوید
تا فرومایگی و از سرِ ناراستی سخن گفتن آن لات بی سر و پا در کوچک شمردن دیگری و
این نیرنگ که گویا «دبیر کل»، خواهان سمتگیری اقتصادی دیگری است را دریابید؛ نکته
ای که در سنجشِ دو شیوه برخورد، دستکم در چارچوب این نوشتار، چندان برجسته نیست و
از لاتی بی سر و پا بیش از این نیز نمی توان چشم داشت. آنچه به پندار من از
برجستگی ویژه ای برخوردار است، راه بسیار دشوارِ پیموده شده با برخوردی سنجیده،
باریک و دورنگرانه است که دست امپریالیست ها و رسانه های پر و پیمان شان را در
پیگیری دروغگویی و نیرنگبازی تا اندازه ای بسیار می بندد و نخواهد گذاشت تاگناه
نابکاری های آینده ی «یانکی» ها و دیگران از آن میان، مزدوران دست نشانده شان در
بخش چنگ اندازی شده در جنوب سرزمین کره را بگردن آن جمهوری سرفراز بیفکنند که تا
اینجای کار، دستِکم در رو کردن دست امپریالیست های «یانکی» و نوکران کره ای
و ژاپنی شان برای توده های مردم کره و جهانیان، کامیاب بوده و آماج نیک خود را در
کردار به نمایش جهانیان نهاده اند. شیوه برخوردها و آماجگیری هایی که نزدیک به ۱۸۰
درجه با شیوه برخورد نیرنگبازانه، کوته بینانه و همراه با تبهکاری های کوچک و بزرگ
موش های توسری خور اسلام پیشه در چالش های تاکنون پیش آمده رویاروست.
آن ها چیزی را بباد نداده اند و کردارشان، برحلاف «یانکی»
ها و شما موش های تبهکار، بر بنیاد گفتار و قرار و مدارهای شان با «یانکی» ها بوده
است. به همین شَوَند می توانند با گردنی راست و سرفرازانه گام بردارند. این را از
پیام نیرومند، دوستانه و همزمان هشداردهنده ی رهبر جمهوری
سرفراز دمکراتیک خلق کره می توان بخوبی دریافت؛ پیامی که برای همه ی
کسانی چو من، خرسند کننده و مایه ی سرفرازی است؛ ولی، تو مردک پفیوز بی آبرو، نخست
همه چیز را بباد می دهی و بسیاری نابکاری ها را آنهم فراقانونی و به نارواترین
شیوه های آشکار و پنهان از سوی مردم کشوری باستانی بگردن می گیری و آنگاه که پته ی
هر کدام شان روی آب می افتد، سیاه بازی راه می اندازی و در فرجامِ کار که بوی گند نیز
همه جا را فرا گرفته، گناه را بگردن موش های آبزیرکاه دیگری می اندازی که به
اندازه ی خودت پست و پلید و بیشرمند و اگر پیش تر نیز نبوده اند از کیر خری چون تو
آموخته اند. رژیمی مایه ی ننگ و سرافکندگی ایرانیان و سزاوار سرنگونی!
همینجا از این بخت سود می برم تا درودی جانانه به رهبری و
توده های سرفراز مردم کره بفرستم.
ب. الف. بزرگمهر ۱۲ دی ماه ۱۳۹۷
پی نوشت:
۱ ـ براستی
جز توده های مردم و خلق های بجان آمده ی ایران، کدام رژیم با شما دشمن است؟
امپریالیست های اروپایی؟! رژیم های مافیایی چون روسیه و ترکیه؟! کاسه بشقاب فروش
های چینی؟! یا شاید «یانکی» ها؟! ولی، درست همین واپسین رژیم و دَم و دستگاه
دیوانسالاری آن برهبری لات بی سر و پای «یانکی»، در تنگناهای پدید آمده برای شما
موش های توسری خور اسلام پیشه از آن میان بویژه در خیزش دی ماه سال گذشته
به یاری تان شتافتند و در خاموش نمودن خیزشی که می رفت به جنبشی گسترده فراروید،
نقشی بس برجسته داشتند. بازی ریشخندآمیز با واژه ی «دشمن» را کنار بنهید،
مادربخطاهای دزد! واژه ی «دشمن»، همانگونه که در بسیاری گفتارهای «کیرِ خرِ نظام» و دیگر بوزینگان بلندپایه ی
رژیم بارها بازتاب و سپس پژواک یافته، کارگران و دهگانان و دیگر زحمتکشان خودِ
ایرانند که خوشبختانه، بخش سترگی از آنان نیز به چنین شناختی سودمند برای آینده ای
که بگمانم چندان دور نیست، دست یافته اند.
۲ ـ
رهبری جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره،
افزون بر بدیده گرفتن دشمن بنیادینِ سوسیالیسم و هر رژیم سوسیالیستی، در کالبد
کشورهای امپریالیستی باختر زمین برهبری «یانکی» ها ناگزیر بوده و همچنان هست که
هوای کار با رژیم کاسه بشقاب فروش چینی را نیز داشته باشند؛ رژیمی فرومایه وکوته
بین که بنا بر سرشت طبقاتی اش، تنها در آن اندازه به هواداری نیم بند از آن کشور و
مردم سرفراز برخاسته که کونش به شاخ گاو امپریالیست ها گیر نکند. برای بستن دهانِ مشتی
نادان با کلاه و پرچم چپ از «کله مکعبی» های نابخردِ بگمانم مزدور رژیم تبهکار
اسلام پیشگان گرفته تا دیگرانی که هنوز بر بنیاد فلان یا بهمان پیشرفت اقتصادی در
چارچوب سرمایه داری ـ یا حتا در چارچوب «راه رویش با سمتگیری سوسیالیستی»، چنانچه
هستی کمرنگی نیز داشته باشد ـ رژیم کنونی چین را سوسیالیستی می پندارند (جان ننه
شان: سوسیالیسمِ با مزه ی چینی و بیگمان در کاسه بشقاب چینی!) و درباره ی
آن، هم خود و هم از زبان این و آن بویژه «سوسیال دمکرات» های آبزیرکاهِ نانخور
کلان سرمایه داری امپریالیستی داستان سر هم می کنند، رای نابجا و تبهکارانه ی آن
رژیم در رای به قطعنامه ی ساخته و پرداخته ششلول بندهای آنچه «جامعه جهانی» خوانده
می شود در سازمان رویهمرفته پوشالی نامور به «ملت های یگانه» بر ضد جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره را گواه می گیرم.
رژیم کاسه بشقاب فروشن چینی، نه تنها پشتوانه ای سزاوار
برای آن جمهوری و مردم سرفرازش و نیز هیچ کشوری نیست که در نخستین گردش بزرگ بسوی
راست، چون گذشته مردم آنجا را یا فروش شمار بیش تری کاسه بشقاب تاخت خواهد زد.
تاریخ کنونی این کشور بویژه از دوره ی کشتار میلیونی کمونیست ها و مردم اندونزی در
سده ی گذشته ی ترسایی بدست امپریالیست های نوخاسته «یانکی» و همدستانش نیز گواه
دیگری بر داوید من است. آن ها که تا اندازه ای بسیار روی کمکِ «جمهوری خلق چین» با
شعارهای تند و میان تُهی اش حساب باز کرده بودند، کارکرد آن رژیم که جز در دوره ی
کوتاهی از آغاز پیدایش خود، هیچگاه از سیاستی بر بنیاد «کارگرهمبستگی جهانی»
(«انترناسیونالیسم پرولتری») پیروی نکرده و نمی کند را بچشمِ خونبار جان دیدند.
۳ ـ از پیام کیم جونگاون بمناسبت سال نو
ترسایی، برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه
مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۲ دی ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز
از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
۴ ـ از
واکنش لات بی سر و پای «یانکی» به گفته های رهبر جمهوری
سرفراز دمکراتیک خلق کره، برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه
مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۲ دی ماه ۱۳۹۷ (با اندک ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجسته نمایی های متن نیز از
آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر