در زیر، بخشی از یک گزارش با برنام: «سفیر وقت آمریکا: پیش از حمله به عراق با ایران گفتوگو داشتیم» را از
تارنگاشت وابسته به وزارت امور حارجی یانکی ها برگرفته ام. برگرفته ها که بگونه ای
عمده به یادمانده های یکی از پادوهای افغانی تبار «یانکی» ها در جایگاه سفیر وقت
شان در عراق پرداخته، دربردارنده ی نکته های چشمگیری از آن میان، همکاری گسترده ی
رژیم تبهکار اسلام پیشگان با نیروهای «یانکی» در به چنگ آوردن عراق و نشاندن مهره
های خویش در آنجا، پیشگام بودن این رژیم ضد ملی در زمینه سازی و آغاز گفتگوهای
«خورد و برد» پسین با پیامد قراردادهای ننگین فراقانونی به زیان ایران و دروغگویی
بیشرمانه ی رهبر الدنگی که توان چرخاندن یک نانوایی را نیز نداشت و به رهبری کشوری
باستانی نشانده شد، است.
این را نیز ناچارم بیفزایم که کمابیش همه ی این نکته
ها و نکته های دیگری در این باره را به هنگام خود، پیش بینی نموده و درباره شان به
هنگام، یادداشت ها و نوشتارهایی درج کرده ام؛ یادداشت ها و نوشتارهایی که چنانچه
چشمانی بیناتر در میان نیروهای چپ از هستی برخوردار بود، می توانستند، سودمندتر
بوده و به سیاست های راهبردی این نیروها کمک های گاه شایانی نمایند. همینجا یادآور
می شوم که شوربختانه، چشمان جریان هایی نوکرسرشت و مزدور در میان نیروهای چپ که
نیازی به نامبردن شان نیست از بینایی بس بیش تری ـ و بیگمان به یاری خداوندان
خویش! ـ در سنجش با مدعیان رهبری طبقه کارگر برخوردار بوده و همچنان هستند و درست
همین نیروها از آن پیش بینی ها و یادآوری های به هنگام، بهره برداری بیش تری نموده
اند؛ بهره برداری های های نابجا که بیگمان با کژ و کوله نمودن بنیاد آن پیش بینی
ها به سود اربابان خویش و در موردهایی، بهتر پنهان نمودن آماج های پلید خویش همراه
بوده است؛ تا آن اندازه که گاه از انتشار این یا آن مورد که پیش نویس برخی شان را
نیز دارم، درست به همین شَوَند خودداری ورزیده ام!
بگمانم برای آن مدعیان رهبری طبقه کارگر و نیروهای پیرامون
شان که در بیش تر موردها لنگ لنگان در پس رویدادها گام برداشته و می دارند و سپس
با چشمانی بسته به غیبگویی پرداخته و همان نکته هایی را بازگو می کنند که دیگر چون
روز روشن شده اند، روشن باشد که این ها را
برای خودنمایی که کاری نفرت انگیز است، ننوشته ام. برای آن نوشته ام که خود را
هرچه بیش تر به «سوسیالیسم دانشورانه» ساز و برگ داده، چشمانی ورزیده تر و بیناتر
یابند و دستِکم نیم گام از رویدادها جلو باشند. امیدوارم ...
ب. الف. بزرگمهر
۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۴
زیرنویس
تصویر:
دو قره نوکر، درجه یک و درجه دو در یک قاب
***
سفیر پیشین آمریکا در عراق، افغانستان و سازمان ملل
میگوید با محمد جواد ظریف، سفیر وقت ایران در آن سازمان، پیش از یورش به عراق در
سال ۲۰۰۳، دیدار و گفتوگوهای پنهانی انجام شده است.
...
به گفته روزنامه نیویورکتایمز، زلمای خلیلزاد، در کتاب
تازه خود با عنوان «فرستاده ی سیاسی» («The envoy») میگوید
دیدارهایی که در ژنو با ظریف انجام شده بود، حتا پس از به چنگ آوردن بغداد در
آوریل سال ۲۰۰۳ نیز پی گرفته شده است.
خلیلزاد مینویسد:
«ما از ایران خواسته بودیم تضمین دهد که به هواپیماهای
آمریکایی، در صورتی که ناخواسته وارد آسمان ایران شدند، شلیک نخواهد کرد.»
او
افزوده است:
«ظریف موافقت کرد» و «ما در عین حال امیدوار بودیم، که
ایران، شیعیان عراق را به مشارکت سازنده در ایحاد یک دولت جدید در عراق تشویق کند.»
با این همه، هماوندی های پر تنش دو کشور، همچنان دچار تنشهای
تازهای شد. در ماه مه سال ۲۰۰۳ ترسایی،
دولت بوش، پس از اتهام زدن به ایران در مورد پناه دادن به رهبران القاعده، «گفتوگوها
را متوقف کرد.»
...
دیپلمات ارشد آمریکا در دوره جرج بوش میگوید، قاسم
سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به عراق سفری پنهانی داشته و این پیام
را با خود برد که «جعفری باید برود.»
در کتاب آقای خلیلزاد به سفر عبدالعزیز حکیم به تهران به
عنوان میانجی، موافقت رهبر جمهوری اسلامی برای گفتگو با آمریکا، تشکیل
هیاتی برای این کار و سفر آن هیات به عراق اشاره شده است. خلیلزاد که او نیز از دولت
متبوعش خواسته بود اجازه گفتگو صادر شود، میگوید تنها میخواسته در مورد عراق گفتگو
شود. ولی طرفهای ایرانی بر آن بودند که گفتگوها را به جُستارهای دیگری بکشانند.
خلیلزاد میگوید به شوندی که برای او روشن نیست، واشینگتن در واپسین دم، دستور لغو
دیدار را داده است. در نتیجه حکیم از طرف خامنهای گفته است، آمریکا قابل اعتماد
نیست.
...
برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور حارجی یانکی
ها: «رادیو فردا» (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر