این ها
تنی چند از مرزبانان جمهوری دمکراتیک خلق کرده اند که تصویربردار، تصویرشان را از
راه دور برداشته است. خداوندان جهان سرمایه، چشم دیدن شان را ندارند؛ ضدانقلاب پا
بگور هنوز فرمانروا بر میهن مان نیز به همچنین. بسیاری از ایرانیان پا به سن نهاده
خوب می دانند که در گرماگرم جنگ «صددام» و پشتیبانان امپریالیست وی، همین کشور بود
که با همه ی دار و ندار خویش به یاری ایران شتافت تا بتواند جنگ ابزارها و موشک
هایی کمابیش همسان آن نیروهای اهریمنی بسازد و بکار گیرد و ناچار به کُرنش در
برابر آن ها و «نرمش قهرمانانه» نشود. آن هنگام، هنوز ضدانقلاب تا این اندازه دُم
درنیاورده و هنوز ناچار به انقلابی نمایی و چپ نمایی بود؛ پیام های سپاسگزاری و
قدردانی بود که هر از گاهی برای رهبری آن کشور و مردم استوار و سرفراز آن، فرستاده
می شد.
اکنون به همان اندازه که رزمندگان جان بر کف و فداکار ایران
در پیشانی های جنگ بدست فراموشی سپرده شده اند، آن قدردانی ها و سپاس ها نیز جای
خویش را به دشمنی آشکار و پنهان و یاوه گویی و چرت و پرت نویسی قلم بمزدان سرمایه
داده است. دشمنان سوگند خورده ی مردم ایران و جهان نیز در روند پیموده شده به
بهترین دوستان و پشتیبانان دزدان اسلام پیشه فراروییده و داد و ستدهای نان و آبدار
با یکدیگر براه انداخته اند که توده های مردم و خلق های ایران، کم ترین دستی در آن
ندارند؛ سهم این ها، نگرانی برای آینده و تنگدستی و کارتن خوابی و گورخوابی و
زندان و داغ و درفش و دریافت گلوله هایی از دور و نزدیک، چون آنچه روزانه جان
کولبران بی نوای کُرد را می ستاند، است! نیک که بنگرید، مرز میان انقلاب و
ضدانقلاب را به پهنا و درازای کره زمین در همه جا خواهید یافت؛ مرزی نه بنیاد
یافته بر نژاد و ملیت و رنگ پوست یا باورهای آسمانی و زمینی توده های سترگ آدمیان
که بر بنیادِ جایگاه طبقاتی و سمتگیری های اجتماعی ـ اقتصادی! اینجاست که باید
تفنگ ها را بسوی دشمنانی در جامه ی «خودی» نشانه گرفت و از تخت فرمانروایی بزیرشان
کشید.
ب. الف. بزرگمهر ۳۰
دی ماه ۱۳۹۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر