پرسشی است که چشمم را می گیرد:
چرا قرآن همه یکبار به او نازل نشده است؟
با خود می گویم:
می پندارد، خدا هم بسان برخی
آدم ها که پشت سر هم پنداربافی های شان را بی هیچ درنگی بر زبان می آورند و سپید
را سیاه و سیاه را سپید جا می زنند، سخن مفت بر زبان می راند! نه جانم! خدا هم چون
آدم های خردمند، نه تنها ناچار به اندیشیدن است که باید همچنین، نیک و باریک بیندیشد
و سپس آن را به «روح القُدُس» یا همانا «جبرائیلِ» تازیان بسپارد تا به پیامبرانش
که کمابیش همگی در منطقه ای بیابانی از عربستان تا «کَنان» («کینانا» و سپس
«کَنعان») می زیستند، برساند؛ اگر جز این بود، خدا خود را به تراز کسی تمرگیده در جایگاهِ
«جمله الولایت»۱ فرو می
کاست و چندین «ناسخ» و «منسوخ» را یکجا با هم می آمیخت تا آش شله قلمکاری اینچنین،
جلوی «خودی» و «ناخودی» نهاده، خود بی هیچ پاسخگویی، جیم شود:
«... این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز
بوده و نه مُنفَعِل و مُردّد! با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده
و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده [و بهنگام خود از نرمش قهرمانانه فروگزار نکرده]۲ است. این جوانمردی و مُرُوّت انقلابی، این
صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان،
مایهی سربلندی ایران و ایرانی است.»۳
با این همه، پرسش دیگری به میان
می آید که از پرسش یاد شده در بالا بسی سزاوارتر و شایان درنگ بیش تری است:
چرا خداوند بخشنده ی مهربان،
پس از پیامبر تازی لالمونی گرفت و دیگر نه کسی را به پیامبری برگزید و نه پیامی فرستاد؟
جایی برای گمانه زنی نیست؛ ولی
چیزهایی سخت ناهمخوان با یکدیگر در کار است؛ ناهمخوانی هایی که درآوردن رگ و ریشه
ی آن، کار حضرت فیل هم نیست؛ دروغ های بافته شده به نام و از زبانِ این و آن ...
ب. الف. بزرگمهر ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۷
پی نوشت:
۱ ـ با سود بردن از «جمله الملک» در واژه
نامه به آرش رهبر ولایت
۲ ـ ناچار به یادآوری آن بودم!
۳ ـ از پرچانگی پنداربافانه ی «کیرِ خرِ
نظام»، ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۷، برگرفته از «بنیاد ملی نخبگان» ۲۴ بهمن
ماه ۱۳۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر