«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ فروردین ۱۸, یکشنبه

پول خون مردم

«در مسیر رودخانه راه و خانه ساختیم؛ شهرداری‌ها حریم فروختند. این پول، پول خون زن و بچه مردم بود که قرار بود در آینده سیل آنها را با خودش ببرد. پروانه ساختمان‌ها و پایان کارهایی اینچنینی، سند بی‌تدبیری بوروکراسی اداری ماست.»*

و نه تنها به گفته ی دیرهنگام تو: «سند بی تدبیری» که گواهی نابکاری ها، خورد و برد ها و زد و بندهای نان و آبدار میان مشتی دزد فرمانروا بر میهن مان!

ب. الف. بزرگمهر  ۱۸ فروردین ماه ۱۳۹۸

* گفته های نماینده ی گنبدِ کاووس در مجلس شورای [فرمایشی] اسلامی، برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»   ۱۸ فروردین ماه ۱۳۹۸ (برنام و افزوده ی درون [ ] از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)  

***

«... روی دیگر حادثه سیل اخیر کاستی هایی مزمنی است که اگر به آنها پرداخته نشود، حوادث مشابه آینده به مراتب جبران ناپذیرتر خواهد بود. هم از نظر مادی و هم معنوی باید آسیب شناسی کرد  [بازی های آسیب شناسی، چه مادی و چه معنوی آن که به نوبه ی خود و بنا بر آزمون های گذشته، تنها ابزاری برای پر کردن جیب مشتی انگل آویزان به انگل های گنده تر بوده و همچنان هست، بخورد توی مغز رژیم سگ مذهب دزدان اسلام پیشه! آسیب، جلوی چشم کور شده ی همه ی مادربخطاهایی است که چنین سرنوشتی برای مردم ایران رقم زده اند.] باران رحمت خداست؛ اما چرا این رحمت برای مردم ما زحمت شد؟ چرا رودها طغیان کردند؟ آیا رود بر ما ظلم کرد؟ آیا خانه های ما را غصب کرد؟ نه این ما بودیم که خانه رود را غصب کردیم و باعث شوریدن آن بر نفس تمامیت خواهمان شدیم. جنگل‌ها را غارت کردیم؛ بستر رودخانه را غصب کردیم؛ کوه خواری، بسترخواری و جنگل خواری رواج پیدا کرد؛ در مسیر رودخانه راه و خانه ساختیم یا حداقل بر بنا شدنش چشم بربستیم؛ شهرداری ها حریم فروختند؛ این پول، پول خون زن و بچه مردم بود که قرار بود در آینده سیل آنها را با خودش ببرد، پروانه ساختمان‌ها و پایان کارهایی این چنینی سند بی‌تدبیری بوروکراسی اداری ماست. همه ما متهم هستیم. اگر به خود نیاییم و درصدد اصلاح روش و امور نباشیم، سیل ما را هم با خود خواهد برد. شاخه ای که روی آن نشسته ایم با بی تدبیری و سهل انگاری تماشا می کنیم که موریانه های فساد و بی بصیرتی چطور دارند، می جوند و می خورندش؛ اما هنوز هم مشغول توجیه تقصیرات خود هستیم و هر کس سعی می کند از زیر بار مسوولیتی که حقوق برای انجام آن می گیرد، شانه خالی کند؛ آن وقت ادعای مسلمانی مان، گوش فلک را پُر کرده است. بحران مدیریت است که امروز هزینه بحران طبیعت را اینقدر بالا برده است. امور آب منطقه ای تقصیر را به گردن لایه روبی نشدن نهرها، سدها و موارد مشابه دیگر می اندازد؛ در حالی که متولی این کار خودش بوده است. این فرافکنی ها دیگر نمک به زخم مردم پاشیدن است؛ مسوولانی که کار نکرده اند، باید مورد بازخواست قرار بگیرند. مردم می گویند، ما مسوولان را انتخاب نکرده ایم که بیل و کلنگ دست بگیرند و کیسه پُر کنند؛ خودمان این کار را بلدیم، نشان هم داده ایم که بلدیم، ما مسوولان را انتخاب می کنیم که پیشگیری، برنامه ریزی و مدیریت کنند تا چنین وضعی پیش نیاید که مجبور شویم در مقابل سیلاب سنگر بسازیم.
...
مردم ما چون برخی از مسوولان مدیریت بحران بلد نبودند در جریان سیلاب خانه خراب شدند، آیا می دانید خانه خراب شدن مردم و قشر آسیب پذیر جامعه یعنی چه؟ یعنی به این زودی ها نخواهند توانست زیر بار جبران خسارتش کمر راست کنند. [خوب، گور خر! دولت زهدان اجاره ای و همه ی دشمنان صورتک بر چهره زده یا آشکار ایران، همین را می خواهند.] آنوقت ما بجای بالا بردن کمک های بلاعوض آنها را برای دریافت تسهیلات به بانک ها معرفی می کنیم تا هر چه در آینده به دست می آورد پول قسط بدهد تا شاید بعد از سال ها، وضعیتش برگردد به همان وقتی که قبل از سیلاب قرار داشت، این چه کمکی است؟ مشکل مردم با ارجاع آنها به بانک ها و بدهکار کردنشان حل نمی شود. اکنون مناسب ترین زمان است که کمک های بلاعوض متناسب با آسیب شان به مردم خسارت دیده پرداخت شود، صندوق ذخیره ملی برای همین روزهاست، این کمترین حقی است که مردم به گردن نظام و دولت دارند. مشکلات استان و منطقه ما زیاد است، اما امروز اصلی ترین اولویت ما جبران خسارات مادی و مدیریتی استان است، مردم انتظار جبران مافات دارند هم راجع به تعمیر خانه ها، اماکن و زیان دیدگی های مربوطه و خسارات مربوط به مزارع، باغات و اموال غیر منقولشان و هم جبران سوءمدیریت ها، ترمیم ساختار مدیریتی استان. مردم انتظار عمل انقلابی و جهادی از دولت، مجلس و قوه قضائیه دارند، [چه چشمداشت بزرگی؟! ما تنها به شیطان بزرگ و شیطان های اروپایی و اینا چشم دوخته ایم تا بگذارند خرمان از پل آن ها رد شود و حساب های بانکی مان دست نخورده و پر و پیمان بر جای بماند. ما برای کار دیگری ساخته نشده ایم. ما جز کلان سوداگران و بازرگانان، مردمی دیگر نمی شناسیم و برای عوام النّاس کاری از دست مان ساخته نیست. خدا انشاء الله جای دیگر عوض شان بدهد! از زبان آخوند پفیوز امنیتی و نوکر انگلیس و «یانکی» ها: حسن فریدون روحانی شده، ب. الف. بزرگمهر] ...

برگرفته از گزارش «حریم‌فروشی شهرداری‌ها پول خون مردم غرق‌شده در سیل است»، «ایلنا»   ۱۸ فروردین ماه ۱۳۹۸

این گزارش، تنها در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است. برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!