«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

گناه از خودش بود که دل مرا برد ... ـ بازانتشار

بعله! از بس دور و بر این دختر گشتم و برایش لالایی های عشقولانه خواندم، جعفر جنّی وردی خواند و مرا به جِلد کبوتر درآورد؛ ولی من که از رو نمی روم. حالا هم برایش بغبغو می کنم. من که گناهی نداشتم. گناه از خودش بود که دل مرا برد ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ دی ماه ۱۳۹۶



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!