«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۶, پنجشنبه

آیا در بارگاه الله نیز به همین خر تو خری است؟!

زمانی کمی دورتر از «نظام نمونه اسلامی» یا «الهی» سخن می گفتند که گویا تنها در کشور نگونبخت مان پیاده شده است؛ ولی نمی دانم آیا در بارگاه الله و پیرامون «تخت عرش» نیز به همین خر تو خری است؟! بگمانم چنین باشد و با خود می اندیشم، شاید یکی از شوندهایی که نیایش ها و پیام های مردم ساده، کم و بیش هیچگاه پاسخی درخور نمی یابند نیز همین خر تو خری باشد. با کمی بدبینی بیش تر، حتا بگمانم می رسد که آن نیایش ها و پیام ها حتا از نخستین آسمان که فرشتگان آن همگی از دَم گاوند، فراتر نمی رود؛* چه برسد به آسمان هفتم!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸

* «فرشتگان آسمان نخست، همگی از دَم گاوند!»

***

قراردادهای کارگران کارخانه ایران خودرو

به گزارش خبرنگار «پیام سندیکا»، قراردادهای کارفرمای «ایران خودرو» با کارگرانش، هر شش ماه یکبار نو می شود تا اگر کارگری به کنش های کارگری دست یازید، بتوانند او را با آسودگی بیرون برانند. قراردادهایی که [پیش تر] در چهار رونوشت آماده می شد، برای درازدستی بیش تر به کارگران، در یک برگ آماده و نزد کارفرما می ماند. بازرسین وزارت کار نیز به این سرپیچی [از قانون] چشم می پوشند. همچنین، کارگرانی که باید پس از سه سال کار دنباله دار در شرکت، برابر آیین نامه رسمی شوند، بیش از پانزده سال است که چشم براه برآورده شدن آنند و مدیریت «ایران خودرو» از آن روی می گرداند.

سال هاست کارگرانی که به آموزش روی آورده یا پیش تر، دانش آموخته بوده اند، گواهی های شان در پیشینه ی اداری و کاری نمی آید تا دستمزدشان افزایش یابد و وزارت کار نیز همچنان، چشم خود را به این سرپیچی آشکار [از قانون] و رده بندی نکردن کارگرانِ «ایران خودرو» بسته است.

«تلگرام سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران»  ۲۶ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!