«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اردیبهشت ۲۷, جمعه

اینجا ایران نیست! اینجا ولایت خرموش های دله دزد و شکمباره است ...


آنگونه که نوشته اند، وی را برای بزهی ریشخندآمیز به نام «روزه خواری» گرفته و کشان کشان می برند. اینجا ایران نیست؛ حتا عربستان زیر چکمه ی خاندان پلید سعودی هم نیست که زیر فشار واقعیت ها ناگزیر به شُل کردن گرهِ بندها نموده، آزادی هایی را از آن میان، در زمینه ی هوده ی زنان، گام بگام برسمیت می شناسد. اینجا کشور که نه، ولایت خرموش های دله دزد و شکمباره ای است که بجان مردم  ایران افتاده و میهن مان را به سوی نابودی می برند. مرگ بر چنین رژیمی!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!