بندی است از یک نوشته و واکنشی به آماج تبهکارانه ی یکی
از رسانه های وابسته به رژیم خرموش های اسلام پیشه که چشمم را می گیرد:
«برای سندیکای کارگران
شرکت واحد روشن است که هدف خبرگزاری فارس تخطئه فعالیتها و حیثیت شهابی نیست که [بجای«، بلکه»] آن ها خواهان بی اعتمادی و اختلاف میان اعضای سندیکا، فعالان
کارگری و دیگر نیروهای ترقیخواهی هستند که هدف خود را تقویت فعالیت کارگری و
مبارزه طبقاتی می دانند.» (برگرفته
از «تلگرام سندیکای کارگران شرکت واحد » ۲۰
اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸ ـ برجسته
نمایی های متن و افزوده ی درون [ ] از آنِ من است. ب. الف.
بزرگمهر)
سخنی از دید من، بسیار درست و دربرگیرنده که باید در
کردار نیز به آن وفادار ماند! به همین شَوَند، باید از تکروی ها و خودخواهی هایی به عنوان نمونه، بر بنیاد
شمار بیش تر هموندان در سنجش نسبی با دیگر سندیکاها و ساختارهای کارگری و اندیشه
های کوته بینانه ای چون «ما جا و زمان را روشن می کنیم؛ دیگران دنبال ما خواهند
آمد ...» پرهیز نمود و در کنار کنش سندیکایی رسته ی خویش، همه ی کوشش برای آفرینش
ساختارهای بهم پیوسته ی سراسری کارگری که چون مُشتی استوار در برابر زر و زور و
نیرنگ بتواند بایستد را بکار بست و هیچ نیروی کوچک پیشرویی را نادیده نگرفت. افزون
بر آن، همانگونه که نمونه ی منصور اُسانلو در گذشته نشان داد ـ و نیز بگونه ای
دربرگیرنده ـ باید از بزرگنمایی و نمادسازی از این و آن که برجستگی کار
گروهی را به چالش کشیده، کاهش می دهد و از سوی رسانه های امپریالیستی و سیهونیستی
نیز درست همینگونه برجسته سازی های نابجا مورد بهره برداری قرار می گیرند، خودداری
ورزید.
آماج سخنم در اینجا، آن سندیکا
و آدم نامبرده بگونه ای ویژه نیست؛ ولی برای آنکه نمونه ای ارزنده بدست داده باشم
که بگمانم پیشروان جنبش کارگری نیز می توانند از آن بیاموزند و خود را به آن تراز
برسانند، کار و سازماندهی و همبستگی بسیار خوب آموزگاران
در زمینه های گوناگون از آن میان، کمک های شایان شان به مردم تندآب زده است.
با امید به نیرومند شدن هر چه بیش تر ساختارهای کارگری و
شوراهای توده ای
ب. الف. بزرگمهر ۲۰ اُردی بهشت ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر