هرکه نامُخت از گذشت روزگار نیز
ناموزد ز هیچ آموزگار (رودکی)
به گزارش زیر درباره ی گردهمایی پرخاشجویانه و پیگیری از
کار بازایستادن کارگران «پتروشیمی رازی» باریک شوید! گزارش از آنِ تارنگاشتی است که
برنام «خبرگزاری کار ایران» را یدک می کشد و می بایستی چشم آن را داشت که بتواند
سرراست با کارگران به گفتگو نشسته، نیازی به خبرچینی از سوی آنچه «منابع خبری» می
نامد، نداشته باشد؛ ولی به همان اندازه که برنام «خبرگزاری کار» از آرش و مانش برخوردار
است، چنان چشمداشتی از رسانه ای وابسته به رژیم تبهکار نیز بجا خواهد بود!
در گزارش به گردهمایی شمار بسیاری از کارگران و کارکنان «پتروشیمی
رازی» به بیرون رانده شدن ۱۰ کارگر از میان ۳۰۰ کارگری که خواستار حقوق رستایی ـ
سیاسی خویش شده بودند، اشاره نشده و همبستگی و ایستادگی جانانه ی کارگران و
کارکنان در وادار نمودن مدیریت آن شرکت برای بازگرداندن کارگران بیرون رانده شده
به کار، دوپهلو، ناسرراست و کمرنگ تر از آنچه براستی روی داده، به میان آمده است:
«... با فرمان مدیریت پتروشیمی، این ده کارگر
وارد مجتمع شدند و به دنبال آن ها، کارگرانی که تا آن دم در پشتیبانی از آن ها بیرون
مجتمع ایستاده بودند نیز وارد محل کار خود شدند.»۱ (با اندک ویرایش
و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب: ب.
الف. بزرگمهر)
در اینجا به اینکه خواست های کارگران چه بوده و چگونگی
نادیده گرفته شدن آن خواست ها از سوی مدیریت ضد کارگر آن مجتمع نمی پردازم. آنچه برایم
چشمگیر بود و نوشتن این یادداشت را در پی داشت، همانا همبستگی و ایستادگی جانانه
ی کارگران و کارکنان در پشتیبانی از کارگران بیرون رانده شده و پیروزی بدست آمده در
بازگرداندن شان به کار بود؛ گرچه این تنها نمونه از چنان فداکاری های گاه به بهای
از دست دادن کار نبوده و نیست، نمونه ای برجسته از آن را به نمایش می نهد و نشان
از زمینه ی عینی و آمادگی همبودهای کارگری و طبقه کارگر ایران برای انجام دگرگونی
های چونی (کیفی) در کشورمان دارد؛ زمینه ای که از شش سال پیش به این سو در روندی
پرفراز و نشیب، هرز نیز رفته و شَوَندِ آن نیز روشن است:
نبود حزبی کارگری ـ کمونیستی به آرش راستین آن، در میدان
پیکار سهمگین اجتماعی!
پرسشی بجا از همه ی حزب ها و سازمان های سیاسی ریز و درشت
مدعی رهبری طبقه کارگر و همگی کمابیش فرقه گرا چنین است:
چشم به چه دوخته اید؟! میدان پیکار آنجاست! نبود دمکراسی
بورژوازی و فضای آزادانه برای کار رستایی ـ سیاسی، بهانه ای پذیرفتنی برای کار
نکردن، دست روی دست نهادن و پیگیری نمایش های سالنی یا شعارهای سرخ میان تهی و
توفان در استکان چای براه انداختن نیست. هنگام خانه تکانی و حسابرسی با همه ی
موریانه های سوسیال دمکرات و «تربچه های پوک» درون و برون ایران است. دیر جنبیده
شود، همین همبستگی ها و ایستادگی های هنوز جاندار کارگری، باز هم بیش تر هرز خواهند
رفت و در بهترین شرایط نخواهند توانست از چارچوب دربسته ی جنبش های کوته بینانه و
پراکنده با مُهر و نشان «آنارکو
سندیکالیستی»۲ فراتر روند؛ پس از آن،
برای همه ی آن مدعیان، همچنان «تعبیر» خواهد ماند و «تفسیر»۳ که بنشینند و بنویسند یا اینجا و آنجا سخن
برانند که چنین و چنان شد که نتوانستیم از دوش کاریای تاریخی خود برآییم:
بهانه تراشی هایی برای آنچه «پندآموزی از تاریخ» نامیده و
می نامند؛ ولی آیا آنکه از توان بکارگیری پندهای گذشته در بزنگاه های تاریخی دوران
برخوردار نبود و نیست، خواهد توانست پندهای امروز را در آینده بکار برد؟!
ب. الف. بزرگمهر
۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۵
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از گزارش «کارگران ممنوع الورود وارد رازی
شدند/ کارگران همچنان معترضند»، «ایلنا»، نهم شهریور ماه ۱۳۹۵
۲ ـ
«آنارکو سندیکالیسم»، نگرش و شیوه ای هرج و مرج جویانه (آنارشیستی) درون جنبش های
رستایی کارگری است که نقش اتحادیه های کارگری را بزرگ تر از آنچه هست یا می تواند
به آن دست یابد، ارزیابی نموده، آن ها را جایگزین حزب های سیاسی چپ می بیند. زمینه
ی تاریخی پیدایش آن، ریشه در اندیشه های هرج و مرج جوی («آنارشیست») انقلابی روس
در سده ی نوزدهم ترسایی: «میخاییل باکونین» دارد و به کوشش برخی پیروان وی در میان
جنبش نارسای کارگری روسیه ی آن هنگام، نمودهایی از آن در دوره ای کوتاه مدت دیده
شده است؛ با این همه، نمودارترین جنبش های «آنارکو سندیکالیستی» با دامنه و گسترش چشمگیرتر
از آنِ اسپانیاست.
در میهن مان: ایران با آنکه به شَوَند کار رویهمرفته
پربار کمونیستی در گذشته، «آنارکو سندیکالیسم» کم تر زمینه ای برای پیدایش و نمود
یافته، در دوره ی نزدیک به چهل سال کنونی با روند واگرایانه ی اقتصادی ـ اجتماعی،
رویش و گسترش زیانبار گرایش های سوسیال دمکراتیک در میان چپ های ایران بر زمینه ای
از روندهای واگرایانه ی تاریخی و بستری از نولیبرالیسم امپریالیستی که نارسایی های
چشمگیر زمینه ی ذهنی بایسته برای دگرگونی های انقلابی به سود نیروهای کار و زحمت از
پیامدهای آن است، آبشخورِ رویش «آنارکو سندیکالیسم» فراهم آمده است.
۳ ـ
کار کمونیست ها، در پی رویدادها لنگ لنگان ره سپردن و سپس به تعبیر و تفسیر آن ها
نشستن، نیست؛ کاریای آن ها کوشش پیگیر برای دگرگونی روندهای اجتماعی به سود طبقات
و لایه های زحمتکش و زمینه سازی برای رهبری طبقه کارگر است!
***
«کارگران ممنوع الورود»
وارد رازی شدند/ کارگران همچنان معترضند
منابع خبری ایلنا در پتروشیمی
رازی از ورود ۱۰ کارگری خبر دادند که روز گذشته نتوانسته بودند، وارد مجتمع شوند.
به گفته این منابع، عصر روز
گذشته با فرمان مدیریت پتروشیمی این ده کارگر وارد مجتمع شدند و به دنبال آنها،
کارگرانی که تا آن لحظه در حمایت از آنها بیرون مجتمع ایستاده بودند نیز وارد محل
کار خود شدند.
از قرار معلوم با وجود بازگشت
همه معترضان به داخل محیط کار ظاهرا اعتراضات کارگران مجتمع پتروشیمی رازی امروز
(نهم شهریور)، همچنان ادامه دارد.
این کارگران که از اول شهریور
ماه در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل اعتراضات خود را آغاز کردهاند،
امروز نیز در دفترهای کار خود نشسته و به نشانه اعتراض فقط کارهای اضطراری را
انجام میدهند.
برپایه این اظهارات در روزهای
قبل اقدام اعتراضی این کارگران هیچگونه خللی در روند کارهای اصلی واحد مانند: دانه
بندی، غربالگری، جوشکاری، پمپ روغن و... وارد نکرده بود.
منابع ایلنا میگویند حدود ۳۰۰
نفر از کارگران این مجتمع نسبت به عدم اجرای صحیح طرح طبقه بندی مشاغل اعتراض
دارند.
ظاهرا معترضان از جمله کارگرانی
هستند که در بخش تعمیرات نیروگاه حرارتی زیر مجموعه پتروشیمی رازی مشغول کارند و
ازاینکه تاکنون وعدههای کارفرما در خصوص برطرف شدن ایرادات طرح طبقه بندی مشاغل
عملیاتی نشده است، ناراضی هستند.
یکی از معترضان در تشریح علت نارضایتی از اجرای طرح طبقه بندی
مشاغل در این مجتمع اظهار داشت: با اجرای طرح طبقه بندی مشاغل در سال ۹۲ اعتراضاتی
صورت میگیرد و همان زمان عوامل مدیریت در مقام کارفرما وعده میدهند که نارساییهای
پیش آمده را برطرف خواهند کرد.
وی ادامه داد: اما با گذشت
چند سال از ماجرا هنوز هیچ تغییری در جهت
برطرف کردن نوافق طرح طبقه بندی مشاغل ایجاد نشده است و در همین رابطه از سوی
کارگران شکایتی در اداره کار سربندر طرح شده است که به دلیل عدم حضور نماینده
کارفرما تاکنون بینتیجه بوده است.
«ایلنا» نهم شهریور ماه ۱۳۹۵
بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر