برنام یادداشت کوتاهی است در تارنگاشت وابسته به وزارت
امور بیرونی «یانکی» ها به تاریخ چهارم تیر ماه ۱۳۹۸: «فرمانده انتظامی زابل مورد اصابت گلوله قرار گرفت» که در نخستین نگاه
به این شَوَند که به اینگونه نوشتن و نیز خواندن خو گرفته ایم، چشمگیر و برانگیزاننده
نیست؛ ولی، چنانچه اندکی در آن باریک شویم، چیزهای شگرفی در آن می یابیم؛ از آن
میان، این سخن باریک و پاکیزه (نکته) که «گلوله» در جمله، جایی برتر از کسی که
گلوله خورده، یافته و با برجستگی بیش تر و از دیدِ من ریشخندآمیزی خودمی نمایاند!
از عربی نویسی ناشایست آن نیز که بگذریم، کژ و کولگی در شیوه ی کاربرد دستور زبانِ
پارسی نیز چشم را می آزارد.
آیا اگر بجای آن بنویسیم: «فرمانده انتظامی زابل گلوله خورد» به گاو و گوسپند کسی آسیب می رسانیم؟ و آیا اینگونه به اندازه ی توان و درخور، کوتاه و فشرده نویسی، زیباتر و سزاوارتر نیست؟ به باور من، چنین است و افزون بر آن، کار ارزشمند شیخِ اَجَل سعدی شیرازی را نیز که در این زمینه، بیش از سه ستونِ سترگِ دیگرِ فرهنگ و شیوانگاری پارسی بر گردن همه ی ما پارسی زبانان پهنه ی آریانا از سزاواری برخوردار است، پاس داشته ایم.
آیا اگر بجای آن بنویسیم: «فرمانده انتظامی زابل گلوله خورد» به گاو و گوسپند کسی آسیب می رسانیم؟ و آیا اینگونه به اندازه ی توان و درخور، کوتاه و فشرده نویسی، زیباتر و سزاوارتر نیست؟ به باور من، چنین است و افزون بر آن، کار ارزشمند شیخِ اَجَل سعدی شیرازی را نیز که در این زمینه، بیش از سه ستونِ سترگِ دیگرِ فرهنگ و شیوانگاری پارسی بر گردن همه ی ما پارسی زبانان پهنه ی آریانا از سزاواری برخوردار است، پاس داشته ایم.
ب. الف. بزرگمهر ششم
تیر ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر