این هم «آشغال جمع کن نظام
خرموشی» که بگفته ی خود، ده پانزده میلیون تومان برایش چیزی نیست و تنها در یک قلم
خرید و فروش یا بده بستانی برای گرفتن گواهینامه یا بگمانم پروانه ی کاری، شش و
نیم میلیارد تومان پرداخت نموده است.*
بیچاره بیگمان سال ها از خورد و خوراک و خواب و آرامش و اینا زده و شبانه
روز کار کرده تا به چنین جایی رسیده است. برای هیچ و پوچ نیست که گفته اند:
برو کار می کُن، مگو چیست کار ...
با خود می اندیشم، اگر آن
«امام» نامور به «راحل» زنده بود و ویدئوی پیوست را می دید، آیا می گفت:
«ایکاش من هم چنین آشغال جمع
کنی بودم»؟**
ب. الف. بزرگمهر ۲۴ تیر ماه ۱۳۹۸
* ویدئوی پیوست، برگرفته از «تلگرام اتحادیه
آزاد کارگران ایران»، سه چهار روز پیش
** «ای کاش من هم یک پاسدار بودم.» (۲۶ دی ماه ۱۳۶۰)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر