«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ شهریور ۲۳, شنبه

بعله برادر! بدبختی ما که یکی دو تا نیست ... ـ بازانتشار

«زمانی که در نیویورک بودم، رهبران چهار کشور بزرگ آمدند واسطه شدند که با رییس جمهوری آمریکا ملاقات کنم. این موضوع واسطه نمی خواهد. ما برای حرف زدن مشکلی نداریم؛ به شرطی که طرف ما برای حرف، قول و عهد خودش ارزش قائل باشد.»* از عین اللهِ خودمان بپرسید تا گواهی کند. یادمان نیست گفتگویی کردیم یا نه؛ شاید در دستشویی بود که همه شان آنجا ایستاده می شاشند. ما که بر پایه شریعت مُقَدّس مان نمی توانیم ایستاده بشاشیم و همزمان گفتگویی هم یواشکی داشته باشیم. آنگاه ممکن است شلوار و حتا ردای مان را هم آلوده کنیم. تازه ما آنهمه نمی شاشیم که آن غول بیابانی می شاشد: ماشاء الله به اندازه ی دو شتر دوکوهانه! از بس آبجو پشت آبحو می خورند. راستش ما نمی دانیم چرا این ها دست از سرمان برنمی دارند. «برجام» به دهان شان مزه کرده و می خواهند باز هم «برجام» دیگری بارمان کنند. دروغ هم می گویند که آن «برجام» بد بود. می خواهند چوبی یه آن مُرده بزنند و «برجامی» دیگر چاق کنند. بدبختی اینجاست که درست بدترین جا هم سراغ مان می آیند. رفته ای آنجا بشاشی، می آید یقه ات را می گیرد که بیا با هم می شاشیم و همزمان گپی هم می زنیم. ما که برای حرف زدن مشکلی نداریم؛ به شرطی که تنها همین یک کار باشد. دو تا کار را نمی توانیم همزمان انجام بدهیم. همین بلا را آقای کلینتون، چندین و چند سال پیش بر سر برادر یزدی مان، آقای خاتمی، رحمت الله، آورد که نزدیک بود قبض روح شود؛ تازه بخت با وی یار بود که خودِ آن آقا بود؛ وگرنه، اگر بانوی وی که زن شروری است، جلوی وی آنهم در چنان جایی سبز شده بود، روشن نبود که کار به کجا می کشید و در بازگشت به میهن اسلامی، دلواپسان چه بلایی بسر وی می آوردند یا به اندازه ای زیر گوش رهبر عظیم الشان مان وزوز می کردند تا تیر شود. بعله برادر! بدبختی ما که یکی دو تا نیست ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ آبان ماه ۱۳۹۷


* برگرفته از گزارش «رهبران ۴ کشور بزرگ واسطه شدند با رییس جمهورآمریکا ملاقات کنم»، «ایرنا»   ۱۴ آبان ماه ۱۳۹۷

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!