من، آنچنانکه می پندارید، خطرناک نیستم؛ همه ی
سخنانم را هم نباید جدی گرفت! همینکه پته ی بسیاری از دیپلمات ها را روی آب ریخته
و برخی حقیقت ها را رُک و پوست کنده گفته ام، برآشفته شده و می خواهند مرا کنار بگذارند.
مردم هم، خوب یا بد از همین رسواگری ها خوش شان می آید. مرا می توان چون گُرازی
انگاشت که در پیِ یافتن سیبی آبدار که
جایی در زمین فرو برده اند*، همه جا را با پوزه ام
می کاوم و زمین را خواسته یا ناخواسته برای بهتر شخم زدن و کاهش رنج دیگران آماده
می کنم. خوب! روشن است که در این میان، برخی چیزها از زیر خاک بیرون می زند. آیا
گناه آن، بر پوزه** ی من است؟!
از زبان «دونالد
ترومپت»: ب. الف. بزرگمهر ۲۱ فروردین ماه ۱۳۹۵
* این یکی از
ترفندهای کشاورزان در مازندران بود و شاید هم اکنون نیز هست که با فروکردن سیب یا
میوه ای دیگر که سُهش (حس) بویایی گُراز را برمی انگیخت، زمین را تا اندازه ای شخم
می زدند.
** بجای گردن!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر