می دانم
از این موشِ حقیر به اندازه ای انتقاد دارید که دست تان برسد ... من از خدا هر شب
عذرخواهی می کنم. باید از شما هم عذرخواهی کنم؛ ولی رویم نمی شود چشم در چشم تان بدوزم؛
مبادا خدای نکرده فکر استیضاح۱ و اینا بسرتان بزند! حالا آن موش راحل۲ زمانی یک چیزی گفته بود؛ لاکن دلیل نمی شود ...
ب. الف. بزرگمهر
۲۴ اسپند ماه ۱۳۹۶
پی نوشت:
۱ ـ «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما
در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید
جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت، اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده
باشد ـ خود به خود ـ از مقام زمامداری معزول است.» صحیفه امام / ج پنجم / ص ۴۰۹ («گوگل پلاس»)
۲ ـ می گویند «در مثل مناقشه نیست». کاربرد
«موش راحل» در اینجا برای هماهنگی با «موش حقیر» در جمله است؛ افزون بر آنکه
درباره ی رهبر درگذشته با همه ی ندانمکاری هایش، بر زبان آوردن هیچگونه ناسزایی را
سزاوار نمی دانم؛ بویژه آنکه دستِکم دو سال پایان زندگیش روشن نیست چگونه گذشته و
برخی از دستینه هایش براستی از آنِ خود وی بوده است یا نه. چگونگی برکناری زنده
یاد حسینعلی منتظری و برکشیدن رهبر نادان، دروغگو، نابکار و فرومایه ی کنونی به
رهبری را نیز سر تا پا آمیخته با نیرنگ و داستان پردازی هایی می دانم که بویژه
«اُم الفساد والمفسدین»: اکبر نوقی بهرمانی در بخش بزرگی از آن دست اندر کار بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر