«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آذر ۹, شنبه

این هم کارنامه ی من و یکی دو تا از دوستان در نظام مُقَدَّس!


اگر جنگ ها با دروغ می توانند بیاغازند ... ـ بازانتشار

اگر جنگ ها با دروغ می توانند بیاغازند با راستی و درستی می توان آن ها را خواباند!

جولین آسانژ



بسته معیشتی؟! از جیب خودمان ربوده اید ...

بسته معیشتی؟!* از جیب خودمان ربوده اید و اینک حتا زیر بارِ پرداخت بخشی از آن که سوگند یاد کرده بودید به خودمان پرداخت خواهد شد، نمی روید. مگر «رییس جمهور تدبیر و امید» نگفته بود:
«اساس و هدف دولت در طرح حمایت معیشتی، کمک به خانوارهای متوسط و کم درآمد است که در شرایط تحریم اقتصادی، به لحاظ معیشتی تحت فشار هستند.»** زبان تان را کژدم بیابان های عربستان بزند که جدا از هر بلای دیگری که بسر مردم ایران آورده اید تا این اندازه دروغگویید!

آنچه شما خرموش های ایران بربادده در پی آنید، وابسته نمودن هرچه بیش تر توده های کار و رنجِ بیکار و تنگدست شده به بنگاه های جان ننه تان: «نیکوکاری» و بزبان کژدم گزیده تان «کمک به مستضعفین» است؛ بنگاه هایی سرمایه داری از لجن ترین گونه ی آن در "اقتصاد"ی صدقه ای! اقتصادی که براستی اقتصاد نیست؛ گداپروری و گوشت دَمِ توپ آماده نمودنِ شمار باز هم بیش تری از کارگران و زحمتکشان کشور برای یک یا دست بالا چند بار هزینه شدن در جنگ هایی است که هم شما خرموش ها و هم بویژه خداوندان امپریالیست تان، بیش از شما از آن بهره مند می شوید تا زندگی و کار و بار مردم را در همه جا بکوبید و بر سرشان آوار کنید؛ جنگ ابزارهای بیش تر و بیش تر خرید و فروش کنید؛ سودهای هنگفت بجیب بزنید و بگاه بایسته، نه شما که آن ها بیایند تا آنچه از میان رفته را از نو بسازند. آنچه بر سر انرژی هسته ای آوردند، نمونه ای شایان درنگ است:
اینجا و آنجای آن را با بِتُن (یا شاید حتا پِهِن!) انباشتند؛ در حوض آب سنگین به اندازه ای شاشیدند تا چگالی آن به اندازه ی مغز «رهبر عَظیم الشان» سبک شود و دوباره آمده اند تا بدلخواه خودشان بسازند. برای کلان خرموش های سوداگر چه باک! هر بار، سودی دو سویه دست شان را می گیرد؛ خمس و زکات آن را در جیب مشتی شکمباره ی دَمکنی بِسَر می ریزند و همچنان با شکم های انباشته و گاه آروغ های ناخواسته در دولا راست شدن، نمازهای پر برکت تر بدرگاه الله جان شان می خوانند؛ تنها باید هوای کار را داشته باشند که تیزی در نرود تا خواب های نوبتی الله برآشفته شود و ناچار شوند از نو بخوانند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!
  
ب. الف. بزرگمهر   نهم آذر ماه ۱۳۹۸

* ناصر چمنی، رییس «کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران» در گفتگویی رسانه ای گفت:
«... باوجود اینکه آمار دقیقی در دسترس نداریم، اما با بررسی‌های میدانی که همکاران ما انجام داده اند، به نظر می‌رسد درصد قابل توجهی از کارگران و حداقل بگیران جامعه این بسته را دریافت نکرده اند.»، برگرفته از «شفقنا»  هشتم آذر ماه ۱۳۹۸

** برگرفته از «خبرگزاری فارس»  ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸

ویدئوی پیوست: بسته معیشتی؟! از جیب خودمان ربوده اید

۱۳۹۸ آذر ۸, جمعه

مردم واقعی!

مرگ بر آشوبگر، زنده باد کیر خر!


غلط نکنم، کار اغتشاشگران است!


وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم ... ـ بازانتشار

به پارسی سخن می گویند؛ به عربی نیایش می کنند و با دلار و یورو هزینه می کنند ـ بازانتشار

آنجا که پای بهره وری های توده های میلیونی مردم به میان می آید، پول مولی در کار نیست

در زیر گزیده ای از گفته های چند روز پیشِ «دودکش نظام» در مراسم رونمایی از وزیر تازه ی «اقتصاد و امور دارایی» را آورده ام؛ گفته هایی که در آن، سیاست شکست خورده ی سرمایه داری نولیبرال امپریالیستی در همه جای جهان و از آن میان، کشورمان با گستاخی هر چه بیش تر دنبال شده است! در لابلای این گفته ها دو نکته ی درست، ولی کم و بیش سفسطه آمیز چشمم را می گیرد:
نخست. «اینکه گفته می‌شود هدف آمریکا از اعمال تحریم‌های جدید، ملت ایران نیست بلکه دولت است، حرف دروغی است ...»؛۱ و
دوم. «... در شرایط فعلی بدهی‌مان بسیار اندک است. در مقابل، دارایی‌های دولت بسیار زیاد است و به نوعی دولتی پولدار هستیم ...»۲

بگمانم با شناخت نسبی درخوری که توده های مردم ایران یافته اند، هر دو نکته ی یادشده نیازمند شکافت بیش تر نیست؛ بویژه در مورد نکته ی نخست که سوداگران ریز و درشت، سال های سال به همین بهانه جیب مردم را تهی کرده و با فروش هر چیز فروختنی در بازارهای جهان به کمیابی و گران شدن کالاها در بازارهای درون ایران دامن زده و می زنند:
سودی دوسویه که چنانچه واردات (و از آن میان، واردات بُنجل ترین کالاها چون گوشتِ گاومیش پیر و بیمار هندی) را نیز به آن بیفزاییم، سودی چهارسویه دستِ این زالوهای بجان مردم ایران افتاده را می گیرد و به تنگدستی هرچه بیش تر توده های میلیونی مردم که دامنه ی آن سال هاست از لایه های فرودست اجتماعی فراتر رفته و لایه های میانگین اجتماعی را نیز دربرگرفته، هر روز بیش از پیش می افزاید.

گفته های این تبهکار نیرنگباز، شاید بی آنکه خود از آن آگاه باشد تا اندازه ای، دست رژیم اسلام پیشگانِ سگ مذهب و بویژه «دولت زهدان اجاره ای» آن را باز می کند:
«جمهوری اسلامی ایران به اندازه مورد نیاز خود طی ماه‌های گذشته نفت فروخته ...»؛۳ گفته ای که اندکی چکُّش کاری می خواهد تا راست و ریست شوند.

آمارهای صادرات نفت ایران گواهند که نفت فروخته شده بدرازای سالیان، بسی بیش از اندازه ی مورد نیاز کشورمان بوده و آنچه در کردار رخ داده، پیگیری سیاستی بی در و پیکر، ضِدّ ملی و زنهارخواهانه، همچنین بزیان «سازمان کشورهای صادرکننده ی نفت» (نامور به «اوپک») و بسود کشورهای امپریالیستی بویژه «کارتل» ها و «تراست» های غول پیکر نفتی «یانکی» ها بوده و همچنان هست. پیگیری سیاستی اینچنین یا بهتر است با کمی چشم پوشی بگویم: «بی سیاستی»۴ به فرآوری و انباشت بیش از اندازه ی نفت و کاهش بی پیشینه ی بهای آن در دوره ای نه چندان کوتاه انجامید؛ جیبِ کلان دزدانی چون «دزد نامدار زنگوله پا»: بیژن نامدار زنگنه و بسیاری دیگر از وکیل و وزیر و هر کون نشور دله دزدی در دَم و دستگاه ولایت سگ مذهب را از پول های بادآورده، انباشت و دهان خُمس و زِکات بگیران ریز و درشت را نیز فراخور جایگاه شان در هِرَم ایلخانی، شیرین نمود. آنچه در همه ی این سال ها برای سگ مذهبان ضد ایران و ایرانی از کم ترین برجستگی برخوردار بود و همچنان نیز هست، پیامدهای چنین سیاست های زیانباری است که سرراست، «اقتصاد کلان» کشور را نشانه گرفته و نابود می کند. آن ها که نه از برنامه ریزی اقتصادی سردرمی آورند و نه از بنیاد خواهان آنند، همواره برای بجیب زدن همه یا دستکم، بخشی از چنین درآمدهایی سرشار، شتاب ورزیده، گاه چون گرگ، بجان هم افتاده و گوشه ای از پرده ی «گنداب ولایت» را کنار زده اند. درآمدهای اینچنینی و ریخت و پاش های همراه و پیامدشان به اندازه ای سترگ بوده اند که گرگانی دیگر برای یافتن و بالا کشیدن شان، دندان تیز کرده اند.۵ بجز دزدی های میلیاردی کلان دزدانی که هر از گاهی و بیش تر، زود بزود، کیسه سنگین شده ی درآمدهای نفت و اینا را سبک کرده به کانادا و جاهای دیگر بار می زنند، ریخت و پاش های شگرفی چون آنچه بدست دزد بی سر و پایی به نام بابک زنجانی به انجام رسید و میلیاردها دلار سرمایه ی ایران را به باد داد، آنچنان دامنه ای گسترده و بی هیچ حساب و کتابی بخود گرفته که بگمانم برخی از چنان پول های انباشته شده در این یا آن سوراخ سنبه ی جهان سرمایه داری را برای همیشه بر باد رفته، باید انگاشت.۶ این، تنها بخشی از زیان هایی بس بزرگ است که سیاست های امپریالیستی و از آن میان، بگاه بایسته: «تحریم»، در کشوری بی در و پیکر با رژیمی ایلخانی می تواند ببار آوَرَد. چنین تحریم هایی با همه ی زیانبار بودن شان برای اقتصاد ملی کشورهای دیگر و فشاری که بر گَرده ی توده های کار و زحمت در همه جا می آورد، در کشوری چون کوبا که آبخُستی کوچک، درست زیر بینی امپریالیست های «یانکی» است یا چون جمهوری سرفراز دمکراتیک خلق کره که بخشی از سرزمین شان در چنگ امپریالیست ها و انباشته از جنگ ابزارهای پیشرفته و از آن میان، اتمی «یانکی» هاست با مشت استوار و افراشته ی توده های کار و زحمت روبرو شده و از زیانبخشی آن تا اندازه ای بسیار کاسته می شود. روشن است که در رژیم ایلخانی فرمانروا بر میهن مان، ما با اوضاع و چشم اندازی جداگانه و سنجش ناپذیر با آن کشورهای سرفراز روبروییم؛ در اینجا، تحریم های امپریالیستی، افزون بر زیان های یاد شده در بالا، بختی جداگانه برای چاپیدن هر چه بیش تر مردم از سوی رژیم و دولت های نماینده ی کلان بازرگانان و سوداگران فراهم می کند۷ تا به این بهانه از هر راه نابکارانه ای از آن میان، پنهان نمودن کالاهای مورد نیاز در انبارها، گران فروشی و بند و بست هایی چون نمونه های نخستینِ۸ «کارتل» های جهان سرمایه، در دورانی که «سرمایه داری انحصاری» در اروپا تازه جوانه می زد، تَسمه از گرده ی مردم بکشند.

با آنچه آمد، دومین نکته ی سفسطه آمیزی که «دودکش نظام» بر زبان رانده و در آغاز نوشتار از آن یاد شد، نیازمند چکُّش کاری بیش تر برای راست و ریس شدن است:
... در شرایط  کنونی، نه تنها بدهی‌مان اندک نیست که هم از نهادهای مالی جهانی و برخی کشورهای امپریالیستی وام های کلان گرفته ایم که هر بار به بهانه ای گوش «بانک مرکزی» خودمان و هر نهاد چاق و چلّه ی دیگر که دست مان بدامن شان رسیده را بُریده و الی ماشاء الله تا خرخره به همه وامداریم. در برابر، دارایی‌های دولت بسیار است و بی رودربایستی دولتی پولدار هستیم. آن بخشی از این پول که در ایران می بینید، اندک و می شود گفت، ناچیز است؛ سَر گُنده اش در زیر لحاف پهناوری که بیرون ایران پهن کرده ایم به اندازه ای برآمده که هم چشم دونالد ترامپ، رودی جولیانی، «موساد خصوصی» و سایر جَک و جانوران آن سو را آزار می دهد و هم آب از لب و لوچه ی همه شان آویزان است ... خوب! این وضع بیم برانگیزی است که باید برای برونرفت از آن، راهی پیدا کنیم. برای همین «باید به بخش خصوصی اطمینان دهیم که از آنها دفاع می‌کنیم ... به سرمایه‌های خارجی نیاز داریم. در این زمینه جاذبه‌های خوبی ایجاد شده تا بخش خصوصی و سرمایه‌های ایرانیان خارج از کشور به کمک داخل بیایند. در این موضوع همچنین یک مصوبه نیز در شورای عالی اقتصادی سران قوا به تصویب رسیده که بر اساس آن هر کسی ۲۵۰ هزار دلار در ایران سرمایه گذاری کند، پنج سال اقامت این کشور را اخذ خواهد کرد.» ۹ اینجوری دست ها که بیش تر شد، هم از آن برآمدگی کاسته می شود و کم تر توی چشم می زند و هم از فشار دشمن که به مال و ناموس مان چشم دوخته، کاسته می شود. البته کوشش می کنیم تا با آن ها هم کنار بیاییم تا چشم و دل شان از هرباره سیر شود. ما را که می شناسید! بحمدلله در همه ی این سال های سخت به اندازه ای دست مان، هر بار لای در مانده که بلدیم چه جوری عمل کنیم تا آن ها نتوانند ما را پشت در نگه دارند.۱۰

ب. الف. بزرگمهر   ۱۵ آبان ماه ۱۳۹۷


پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از «ایسنا»  ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۷

۲ و ۳ ـ همانجا

۴ ـ گرچه، سخن از «بی سیاستی» در اینجا مایه ای از خوش بینی بیجا دربردارد. به باور من، آنچه در این سال ها بویژه پس از دستینه نمودن ننگین ترین قرارداد تاریخ ایران، نامور به «برجام» در این زمینه رخ داده، پیگیری باریک سیاست های جهانی امپریالیست ها از سوی مزدوران پارسی زبان خود بوده است و بس؛ مزدورانی آنچنان پست و فرومایه که سزاوار نام ایرانی نیستند. آن ها به پارسی سخن می گویند؛ به عربی نیایش می کنند و با دلار و یورو هزینه می کنند؛ و آنجا که پای بهره وری های توده های میلیونی مردم به میان می آید و از دیدگاه «سوسیالیسم دانشورانه»، آنچه «منافع ملی» می خوانند، تنها در این چارچوب می گنجد، پول مولی در کار نیست.  

۵ ـ روزنامه اسراییلی «هاآرتس» در کاوش هایی که درباره ی شرکت خصوصی خبرچینی اسراییلی به نام «بلک کیوب» انجام داده، به این نتیجه رسیده که آماج بنیادین آن شرکت از شناسایی والارتبگان دولت «باراک اوباما» که در به بار نشاندنِ قرارداد هسته ای با ایران دست داشتند، دسترسی به دارایی‌های ایران در جهان است. بر پایه ی این کاوش، «بلک کیوب» که در سال های کنونی در «ایالات متحد» نیز کنش داشته، آماج بنیادین خود را شناسایی دارایی و بویژه پول نقد دولت ایران در بانک های سراسر جهان و از آن میان، «خاور دور» از راه نزدیک شدن به والارتبگان پرشمار «یانکی» اعلام نموده که گویا قرار است به شرکت های حقوقی و وکلای نماینده خانواده های قربانیانِ یورش های ساز و برگ یافته با جنگ ابزارِ گروه‌های مورد پشتیبانی [رژیم سگ مذهب] ایران،پرداخت شود.

برگرفته از گزارش «موساد خصوصی، دربه‌در به دنبال پول‌های ایران در گوشه و کنار دنیا»، تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  چهارم آبان ماه ۱۳۹۷ (با ویرایش، فشرده و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۶ ـ این، تنها مشتی نمونه ی خروار است:
دسترسی به حساب های «مُعمر قذافی» با رای «شورای امنیت سازمان ملت های [نامور به] یگانه» در سال ۲۰۱۱ بسته شد. در آن هنگام، بیش از ۱۴ میلیارد یورو در حساب های وی در بانک های «بی اِن پی پاریبا فورتیس»، «ای اِن جی»، «کا بی سی» و «یوروکِلییِر» نگاهداری می شد و بدرازای هشت سال  ۳ تا ۵ میلیارد یورو به آن افزوده شد. همه ی این میلیاردها و سود بهره ی آن از سوی کسانی ناشناس [ارواح مشک تان، ناشناس!] ربوده شده است.

برگرفته از «اسپوتنیک»، هشتم آبان ماه ۱۳۹۷  (با ویرایش، فشرده و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هنگامیکه این گزارش را می خواندم، یاد گیج و گولی چپ رو یا (چپ نما؟) و جویای نام افتادم که در گرماگرم چنگ اندازی امپریالیست های اروپایی بویژه تبهکاران فرانسوی با دستیاری و پشتوانه ی «یانکی» ها به لیبی و درگیری هایی که در پی سیاست سازشکارانه از یکسو و سرکوبگرانه از سوی دیگرِ «جناب سرهنگ» پدید آمده بود با پشتیبانی پرهیاهو و ساده اندیشانه در نوشته هایی آبکی، چپ و راست از وی، تنها با فرنامِ «سرهنگ» یاد می کرد:
سرهنگ آنجا رفت ... سرهنگ فلان شکر را خورد ...

انگار «سرهنگ»، پسرخاله ی وی بود! یادم نیست چه واکنشی از خود نشان دادم؛ شاید تنها پوزخندی یا بگمان نیرومندتر ناسزایی شور با سود بردن از نام کُرّه ی زحمتکش ترین جانور جهان: حضرت الاغ!

بله کُرّه خر! «رفیق سرهنگ» ۱۴ میلیارد یورو از درآمد نفتی لیبی در بانک های اروپایی اندوخت؛ آنگاه که سُنبه ی امپریالیست ها پُرزورتر شد به نوکری شان تن داد و حتا برای بریاست جمهوری رسیدن مادربخطایی به نام «سَرِگوزی» (سارکوزی) در فرانسه، پولی گزاف هزینه کرد و درست آن هنگام که می پنداشت همه چیز بخوبی و خوشی پیش می رود، بلبشو آغاز شد. بلبشویی که از زمینه های اجتماعی درخوری برخوردار بود و در روندِ خود به بخشی از نقشه ی امپریالیست ها بویژه امپریالیسم فرانسه برای تکه تکه کردن لیبی و دستیابی رایگان به بهترین نفت سبک جهان، دگردیسید! روندی که نه تو کُرّه خر و نه دیگر کُرّه خرهای چپ رو آن را آنگونه که رُخ می داد و پیش می رفت، ندیدید و همچنان در میدانی که شلنگ تخته انداختنِ نادان هایی چون شما و چپ نمایانی از هر رنگ گشوده شده، جولان داده و می دهید.

۷ ـ «در دیدارهایی که در گذشته با بازرگانان داشتم، می گفتند در صورتی که نرخ ارز از سه هزار تومان به پنج هزار تومان برسد، دنیا را می گیریم! اما الان ۱۵ هزار تومان شده است. افزایش نرخ دلار آثار منفی دارد؛ اما فرصت مناسبی برای صادرات ایجاد کرده است که باید از آن استفاده کنیم.» گفته ای از رضا رحمانی، وزیر پیشنهادی «صنعت، معدن و تجارت» در «اتاق بازرگانی از ما بهترانِ رژیم سگ مذهب اسلام پیشه»، برگرفته از «تسنیم» یکم آبان ماه ۱۳۹۷

۸ ـ «پروتوتیپ» (prototype) یا باریک تر: سایه ای از آن

۹ ـ برگرفته از «ایسنا»  ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۷

۱۰ ـ «ما اگر چنانچه به توافقی هم برسیم، بلدیم چه‌جوری عمل بکنیم که بعد آنها نتوانند جمهوری اسلامی را پشت در نگه دارند. این را مسوولین نظام جمهوری اسلامی بلدند که چه جوری عمل بکنند ...» «کیرِ خرِ نظام» در دیدار با هموندان «مجلس خبرگان رهبرى»، پس از برگزاری هفدهمین همایش آن

***

اینکه گفته می‌شود هدف آمریکا از اعمال تحریم‌های جدید، ملت ایران نیست بلکه دولت است حرف دروغی است؛ آنها مکررا به این موضوع پرداخته‌اند و سعی دارند از نظر رسانه‌ای و روانی فضا را در دست بگیرند اما نیت آنها مجموعه نظام جمهوری اسلامی ایران است.

آمریکایی‌ها فکر نمی‌کردند که جمهوری اسلامی ایران موقعیتی دارد و نفت این کشور نیز شرایطی دارد که نمی‌توانند آن را از فضای بین‌الملل حذف کنند؛ جمهوری اسلامی ایران به اندازه مورد نیاز خود طی ماه‌های گذشته نفت فروخته ...

باید به بخش خصوصی اطمینان دهیم که از آنها دفاع می‌کنیم.

همه کسانی که فشار می‌آوردند که دولت خصوصی سازی انجام دهد، حداقل در دوره فعلی بلافاصله بعد از انجام واگذاری‌ها اعتراض کردند که واگذاری‌ها کار درستی نبوده است. این در حالیست که به نظر می‌آید این افراد انتظار داشتند که مزایده به گونه‌ای برگزار شود تا حتما کسانی که آنها می‌خواستند پیروز شوند.

امروز اتفاقا ما به سرمایه‌های خارجی نیاز داریم. در این زمینه جاذبه‌های خوبی ایجاد شده تا بخش خصوصی و سرمایه‌های ایرانیان خارج از کشور به کمک داخل بیایند. در این موضوع همچنین یک مصوبه نیز در شورای عالی اقتصادی سران قوا به تصویب رسیده که بر اساس آن هر کسی ۲۵۰ هزار دلار در ایران سرمایه گذاری کند پنج سال اقامت این کشور را اخذ خواهد کرد.

وی با تاکید بر اینکه در زمینه توسعه بازار اولیه و بازار سرمایه، شرکت‌های بسیاری متعلق به نیروهای مسلح، بانک‌ها، صندوق‌های بازنشستگی و دولت وجود دارند که زمان واگذاری آنها فرا رسیده‌ است خاطرنشان کرد:
ما دولتی هستیم که در شرایط فعلی بدهی‌مان بسیار اندک است. در مقابل دارایی‌های دولت بسیار زیاد است و به نوعی دولتی پولدار هستیم که از وظایف وزارت اقتصاد این است که دارایی‌های دولت را مدیریت کند.

«ایسنا»   ۱۲ آبان ماه ۱۳۹۷

انگار نه انگار که هفت تپه ای در کار بود!

خوب! بحول قوه الهی، نیشکر هفت تپه هم از کار افتاد. بهترین راهکار همین است دیگر! هنگامی که نمی توانی گرهِ کار را بگشایی، باید آن را با چیزی تیز و حتا اگر شده با دندان بِبُرّی و دور بیندازی! اینجوری صورت مسأله را پاک می کنی و انگار نه انگار که هفت تپه ای در کار بود. این بهترین  راهکار است و نشان می دهد که کارآفرینان ما بحمدلله بلدند چجوری عمل کنند. برای آنکه به اقتصادمان هم ضربه نخورد، تابلوی راهنمای کارخانه را سر جایش بگذارید باشد؛ چون جهانگردانی که به ایران اسلامی می آیند، همانجور که علاقمندند جای پیشین زندان اوین که انشاء الله بزودی بوستانی برای گردشگری خواهد شد را ببینند، شاید دل شان بخواهد به نیشکر هفت تپه هم سری بزنند که البته مسوولین دقت کنند آنجا چند بوته ای نیشکر برای دیدن ایرانگردان بگذارند که دستِکم چیزی دیده باشند. برای اقتصاد مقاومتی مان بسیار خوب و انشاء الله درآمدزا خواهد بود. یک توصیه ی کوچک هم به مسوولین دارم:
برای اینکه ایرانگردان همینجوری دنبال بردار آن تابلو را نگیرند و سرانجام از ناکجاآباد سر در آورند، بهتر است آن بردار را نود درجه بسوی زمین خم کنند؛ حال ممکن است برخی زود نفهمند؛ ولی آن های شان که بصیرت بیش تر دارند و باهوش ترند، می فهمند که آن کارخانه در همانجا بگور سپرده شده و نباید بیخودی سرگردان شوند. کَاَنَّهُ نمی خواستم در جزئیات وارد بشوم؛ ولی با خود گفتم، اگر بگفته ی «امام راحل»: آنجور بشود که اینجور نشود، یعنی سر از ناکجاآباد درآورند، خدای ناخواسته ناسزاهای بَد بَد روانه ی دهان و گوش و چاله چوله های دیگر خودمان و خانواده مان خواهند کرد و فرشتگان آسمان را بگریستن خواهند انداخت.

گفتیم ایرانگردان و یادمان افتاد که خودمان هم باید جاهای دیدنی جهان را بیش تر ببینیم. مگر ما چه مان از «کفتر پر قیچی نظام» کم تر است که همیشه در سفر به اینجا و آنجاست و هواداران نادان و کَاَنَّهُ کودنش، هر از گاهی می پرسند، چرا او در فلان یا بهمان مورد خاموشی گزیده و هیچ نمی گوید؛ نمی دانند که اگر او فی المثل از برزیل صدایش را به هواداری از آسیب دیدگان این یا آن رخداد بلند کند، همه می فهمند که او در جایی دور، سرگرم گشت و گذار است و رشک شان برانگیخته می شود که در اسلام یکی از نکوهیده ترین پندارها و رفتارهاست.

از زبان «کیر خر "نظام"» سزاوار سرنگونی:  ب. الف. بزرگمهر هشتم آذر ماه ۱۳۹۸

***

شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه تعطیل شد

دزفول - ایرنا - مدیرعامل شرکت کشت وصنعت نیشکر هفت‌تپه تمام واحدهای این کارخانه به غیر از واحد حراست را بدلیل اعتصاب‌و تامین نشدن منابع مالی برای پرداخت حقوق کارگران تعطیل اعلام کرد.

به گزارش ایرنا از روابط عمومی شرکت کشت وصنعت نیشکر هفت‌تپه، امید اسدبیگی روز چهارشنبه در بخشنامه‌ای اعلام کرده است: با توجه به اعتصاب های کارگران این شرکت در مهرماه تاکنون و عدم تولید و اورهال کارخانه و درنتیجه تامین نشدن منابع مالی برای پرداخت حقوق کارگران و کارکنان، این کارخانه تعطیل اعلام می‌شود.

در این بخشنامه آمده است: تمام بخش‌های کارخانه به غیر از واحد حراست از امروز ۲۹ آبان‌ماه تا اتمام اعتصاب‌ها و شروع به کار پرسنل تعطیل است.

حدود ۵۰۰ کارگر بخش کشاورزی شرکت کشت وصنعت نیشکر هفت‌تپه امروز چهارشنبه نیز  با حضور مقابل فرمانداری شوش خواستار پرداخت سه ماه حقوق معوقه مرداد، شهریور و مهرماه شدند.

مجموع کارگران بخش کشاورزی شرکت نیشکر هفت‌تپه حدود یکهزار و ۲۰۰ نفر هستند.

شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه با ۲۴ هزار هکتار وسعت زمین‌های کشاورزی و کارخانه و حدود پنج هزار و ۵۰۰ نفر نیروی رسمی، پیمانی، قراردادی و پیمانکاری در ۱۵ کیلومتری شهر شوش در شمال استان خوزستان واقع است.

«ایرنا»  ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۸

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم.  ب. الف. بزرگمهر

انگار خودت را در سرتاسر ولایت بی در و پیکر کاشته ای ... ـ بازانتشار

می بینی کیر خر؟! در رژیمی ایلخانی با کیر خری تمرگیده در بالای سرش، کار به اینجا می انجامد که هر پفیوزی در هر گوشه ای که کار بدستش افتاده باشد، برای خود ایلخانی است که می تواند از خود «حکم ایل بیگی» در کند. انگار خودت را در سرتاسر ولایت بی در و پیکر کاشته ای و همه جا کیر خر از زمین سبز شده است! مردم بیچاره، توده ی کار و رنج چه گناهی کرده اند که هر جا پا می نهند با یکی از این کیر خرها سر و کار می یابند؟ زود، تند، سریع بگو که تنها یک کیر خر برای همه بس است و دستور بده (همان «حکم حکومتی» بزبان کژدم گزیده ات!) تا همه ی کیر خرهای روییده در اینجا و آنجا را از ریشه درآورند.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۸


***

ترفند تازه بخش شکست خورده ی خصولتی

به اطلاع تمام همکاران عزیز شرکت بزرگ کشت و صنعت نیشکر هفت تپه می رساند، کارفرمای خیانتکار و اختلاسگر هفت تپه در آخرین اقدام خود در روز یکشنبه مورخ ۳۱ شهریور ۹۸ ، نامه اخراجی ۲۰ نفر از کارگران زحمتکش شرکت را صادر کرده است. لازم است توجه کنیم که این اقدام اسدبیگی، تنها به جهت تسویه حساب شخصی با تمام کارگران زحمتکش و ستم دیده شرکت هفت تپه انجام شده که حالا به خود جرات داده تا بر خلاف قانون کار اقدام به اخراج کارگران کند.

ما کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه این اقدام اسدبیگی را محکوم می کنیم و از تمامی نهادهای دولتی استان و کشور، تقاضای ورود صددرصد و سریع داریم.

اسامی همکاران اخراج شده:
۱_محمد خنیفر فرزند قاسم ۲_محمد خنیفر فرزند حمید ۳_رضا پور چنانی ۴_صاحب ظهیری ۵_محمود سعدی ۶_عادل عبدلخانی ۷_محمد عبدلخانی ۸_سمیر احمدی ۹_حمزه آل کثیر ۱۰_ایمان اخضری ۱۱_کریم میاحی  ۱۲_فاضل چعبی زاده ۱۳_اشکان گودرزی ۱۴_مسعود لویمی و ۶ نفر دیگر .

«سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه» این عمل غیر انسانی عاملان و حافظان سرمایه را محکوم کرده و خواهان بازگشت به کار این کارگران شریف و زحمتکش می باشد .لازم به یادآوریست که دود این آتش در چشمان کوردلان خواهد رفت.

اتحاد کارگران، بدون شک باعث نابودی فتنه و بازگشت آرامش واقعی به شرکت می باشد.

«سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه»   ۳۱ شهریور ۹۸

شما باید خدا را شاکر باشید که تیر نخورده و هنوز زنده اید!


۱۳۹۸ آذر ۷, پنجشنبه

آن دم که مرا می زده در خاک سپارید ... ـ بازانتشار




















http://www.behzadbozorgmehr.com/2014/05/blog-post_4827.html

من چشمم از این مردم راستین آب نمی خورد

نمی دانم در این راهپیمایی مردمی۱ که برای پرخاش به آن همه آشوب ها که بیش از ۱۰۰ شهر ایران را در اندک زمانی فرا گرفت، چند تن آمده بودند و آیا تنها در همان یک میدانِ تهران، همه گرد آمده بودند یا در شهرها و روستاهای دیگر هم چنین راهپیمایی های مردمی برگزار شده بود؟ به هر رو، دوستان مان در رژیم ایران با دروغ بستن به من و دیگر دست اندرکاران کشورهای اروپای باختری و آمریکای شمالی که گویا پشتیبان آشوبگران هستیم و به آن ها یاری رسانده ایم، اندرز داده بودند که راهپیمایی مردمی دوشنبه گذشته و اگر درست دریافته باشم، در همان یک میدانِ تهران را ببینیم تا بدانیم مردمِ راستین چه کسانی هستند.۲ کسان دیگری هم این راهپیمایی تا آن میدان که پیش تر پیامک آن را برای کارمندان دستگاه های دولتی، کانون های آموزشی و نمی دانم کدام جاهای دیگر فرستاده بودند را جنبشی خودجوش نام نهاده بودند۳ که بهتر بود این را نمی گفتند. شاید برخی از آن ها می پندارند که باید «گوبلز» را در دروغگویی های گُنده، پشت سر بگذارند و شکست دهند؛ ولی چنین کارهایی، همانگونه که زبانزد خودشان بزیبایی می گوید: «از آن سوی بام همراه با تشت خود بر زمین خوردن و رسوا شدن است»۴ با این همه، من به این ها کم تر کار دارم و تنها اشاره ای کردم که بدانند دروغگویی هم اندازه ای دارد و باز هم بگفته ی زبانزد دیگری از مردم آن منطقه که ما بیش از خودشان از اینگونه زبانزدها آموخته ایم و آن را در رفتار و کردار خویش بکار می بندیم «به گنجشکه گفتند: منار تو کونَت! گفت: یک چیزی بگو که بگنجه!» آدم نابخرد، همین است دیگر! می پندارند چون زمان های دورتر که رسانه های پر و پیمان و اینترنت در کار نبود، دروغ مالیات ندارد۵ و هر چه سرِ هم کنی، دیگران می پذیرند.

به هر رو، اندرز آن نُنُربچه ی وزارتخانه ی اجاره ای شان۶ کنجکاویم را برانگیخت تا مردم راستین آن کشور را بهتر بشناسم. نخستین پدیده ای که چشمم را گرفت و از شما په پنهان، انگشت بدهان ماندم، شمار بسیار کم «مردم راستین» به میدان آمده در آن کلانشهر غول پیکر بود؛ سپس با خود گفتم: خوب! شاید اینترنت شان از کار افتاده و شماری از آن آن مردم، پیامک فراخوان را دریافت نکرده اند؛ وگرنه، می آمدند و جا برای سوزن انداختن نمی بود. باز هم اندیشه ای دیگر ذهنم را انباشت که اگر همه ی آن ها نیز می آمدند، شمارشان بگونه ای نسنجیدنی، بسیار کم تر از آشوبگران از کار درمی آمد که ناگهان آنگونه که بر زبان خودشان آمده و شاید بسیار بیش از این ها نیز باشد، ناگهان در ۵۰۰ نقطه ی بیش از ۱۰۰ شهر گویی از زمین جوشیدند و همه جا را آنچنان پر کردند که  وادار شدند، بسیج و سپاه را به یاری فراخوانند. چگونه می شود که حتا یک آشوبگر هم درون این مردم راستین نتوانسته، رخنه کند و آشوب راه بیندازد؟! نه کسی از پشت چاقو و خنجر خورده، نه گلوله ای از دور یا نزدیک در رفته و کسی را کشته یا زخمی کرده و نه حتا الف بچه ای با تفنگ ساچمه ای، چشم و چال کسی را نشانه گرفته است! همه با خوبی و خوشی در آن میدان گرد هم آمده اند و سرُمرُ گنده، بی هیچ رخداد ناگواری به خانه های شان بازگشته اند! ماجرا کمی بودار است! مرا بگو که می خواستم در برابر آن مردم راستین سر خم کنم و برای این راهپیمایی آشتی جویانه و بی دردسر که دست آشوبگران را برای «جامعه جهانی» رو کرد به آن ها شادباش بگویم.

آیا رژیم جمهوری اسلامی، همه ی آشوبگران را دستگیر کرده یا آن ها که دستگیر نشده اند، آنچنان موش شده اند که به میان این مردم راستین نیامدند تا دستِکم انگولکی کنند و دادِ کسی را درآورند؟! با مغزی باد کرده با خود می اندیشم، اگر شمار آشوبگران در کشور خودمان تا این اندازه بود و یکباره در همه جا سبز می شدند، شاید این آبخُست، بیش تر از ونیز و برخی جاهای دیگر در آب فرو می رفت. نه! سر و ته این ماجرا با هم نمی خواند و من چشمم از این مردم راستین آب نمی خورد. چیستانی آزاردهنده است و مغزم دیگر کار نمی کند ...

ب. الف. بزرگمهر   هفتم آذر ماه ۱۳۹۸

پی نوشت:

۱ ـ راهپیمایی جَک و جانوران و لات و لوت های گروهبندی های خرموش اسلام پیشه همراه با ناچار شدگانِ نگونبختی با وابستگی های گوناگون مالی از هر رقم بسوی «میدانِ انقلاب» تهران، نیمروز دوشنبه، چهارم آذر ماه ۱۳۹۸

۲ ـ «عباس موسوی، در نشست خبری هفتگي با خبرنگاران با بر زبان راندن اینکه ایران پرخاش را هوده ی مردم می‌داند و گردهمایی های آشتی جویانه را برسمیت می‌شناسد، گفت:
«ما سال‌های گذشته نیز شاهد اعتراضات بوده‌ایم؛ اما حساب اغتشاشگران و گروه‌های خط گرفته جداست.»

آقای موسوی با گفتن اینکه امیدواریم کشور‌هایی که از آشوبگران پشتیبانی کردن، پاسخگو بودن به  آن را بپذیرند، گفت:
«تعجب می‌کنیم از کشور‌هایی که سطح سیاست خارجی آن‌ها آنقدر نازل شده که می‌خواهند فیلم آتش زدن‌ها برای آن‌ها فرستاده شود.»

وی به کشور‌های پشتیبان آشوبگران پیشنهاد کرد:
«راهپیمایی مردمی امروز را ببینند تا بدانند مردم واقعی چه کسانی هستند.» برگرفته از «خبرگزاری پشم و شیشه»  چهارم آذر ماه ۱۳۹۸

۳ ـ بنگرید به تصویر پیوستِ پیامکِ فراخوان به راهپیمایی خودجوش که برای گروه های گوناگون اجتماعی فرستاده شده بود.

۴ ـ این «کدو تنبل انگلیسی» از ندانمکاری، تنبلی یا هر شَوَندِ دیگر، دو زبانزد ما را با یکدیگر آمیخته و ناخودآگاه زبانزد تازه ای ساخته است.

۵ ـ «دروغ که مالیات ندارد»

۶ ـ عباس موسوی، توتی «وزارت خبرچینی بسود یانکی ها در ایران»

ما تا حالا برای حقوق ملّی مان صبر کرده ایم ... ـ بازانتشار


هیچ جایی، در هیچ حکومتی اینقدر حرف وحدت زده نمی شود که در ایران زده می شود و هیچ جایی [از] عدالت اینقدر صحبت نمی شود که در ایران صحبت می شود. متاسفانه صحبت وحدت هست امّا وحدت رعایت نمی شود ...




آدم دست چپ و راستش را هم گم می کند! ـ بازانتشار

با عنوانی درشت، نوشته اند:
«تأمین مسكن نخستین گام برقراری عدالت اقتصادی»؛۱ نوشتاری برگرفته از تارنوشت «مسکن نیوز». از آنگونه نامگذاری های شلم شوربا؛ نیمی عربیِ پارسی شده یا به گفته "علما": «مُفَرَّس» و نیمی «اَنگلوپارس» یا آنگونه که بیشتر پارسی زبان ها دوست دارند، بگویند: «فینگلیش». با خود می گویم:
«این را هم باید یکی از آزمون ها و آروین های مبارزه ی ضداستکباری، این بار در پهنه ی زبان پارسی بشمار آورد. مانند جاهای دیگر، دوپایشان را گذاشته اند اینور و آنور زبان پارسی و شکر۲ آن را کمی با ش... خود آمیخته اند.»

خودم را راضی می کنم که شاید اگر اینگونه خوانده شود، بهتر است: «مُسکِّن نیوز». اکنون، با عنوان آن نوشتار هم بیشتر جور در می آید و بی اختیار، لبخندی بر لبانم نقش می بندد. با خود می اندیشم:
«آیا اینها که چندگاهیست از جناحی از حاکمیت ضدخلقی رژیم جمهوری اسلامی پشتیبانی می کنند، براستی پیروان سوسیالیسم علمی هستند یا مُشتی نادان؟ ... آیا شرکت سهامی ویژه راه توده ـ پیک نت همچشمی از سوی دیگر طیف حاکمیت جمهوری اسلامی درکالبد چپ یافته است؟!» اگر آن یکی از مدت ها پیش یا شاید از همان نخست، سیمش با سیم عالیجناب بوقلمون کوک شده و «سر سبیل شاه نقاره می زند»، این یکی چندگاهی است برخی اصلاحات نیم بند و آبکی را که به گفته زیدی شوخ طبع مانند مالیدن وازلین در کونِ خروس برای خفقان و بستن صدای «قوقولی قوقو» از سوی حاکمیت سرکوبگر کارگران و زحمتکشان پیش برده می شود، به جای اصلاحات انقلابی جا می زند؛ اصلاحاتی که زیر فشار خردکننده توده های گرسنه و به جان آمده، تنها بخش ناچیزی از «بخش توزیع اقتصاد» ـ و نه مالکیت وسایل تولید ـ را دربرمی گیرد؛ اصلاحاتی کوتاه مدت، کم اثر، کم دامنه و ناپایدار نه به سود توده ی کار و زحمت که بیشتر برای «حفظ بیضه اسلام» و صد البته تامین منافع سرمایه بزرگ امپریالیستی در میهن مان. چنین اصلاحاتی را پیش تر در جایی با اصلاحات پینوشه دیکتاتور شیلی، پس از سرکوب جنبش انقلابی این کشور و نابودی سالوادور آلنده، سنجیده بودم. اکنون می اندیشم که بخش عمده ای از این اصلاحات با زبانزد «بُزک نمیر بهار میاد کُمپزه با خیار میاد» بیشتر هماهنگ است و هیچ چارچوب و الگوی روشنی ندارد.

صفحه ی تارنوشت «مسکن نیوز» یا همان بهتر «مُسکِّن نیوز» را می گشایم. در آن بالا و میان صفحه، نوشتاری با عنوان «رونق مسکن مهر، شرط تداوم موفقيت در هدفمند کردن يارانه ها»، نظرم را به خود جلب می کند. نگاهی شتابزده به این نوشتار می اندازم و به نظرم می رسد که عنوان نوشتار بسیار گویا و بازتاب دهنده ی یکی از «واقعیت های جداگانه» («فاکت») است که تنها در کنار و همراه دیگر واقعیت ها، معنایی روشن می یابد و واقعیتی بزرگتر و کلّی تر را بهتر نمایان می کند. «موش نقب زن تاریخ» کار خود را می کند و به هر رو، راه خود را می گشاید. آنچه با انقلاب و اصلاحات انقلابی، توده های کار و زحمت را سیراب نکرد، با اصلاحات نیم بند سرمایه داری، لقمه نانی همراه با سرکوب و داغ و درفش در سفره تهی زحمتکشان می نهد.

در سمت راست و بالای صفحه «مُسکِّن نیوز»، عنوان دیگری نظرم را جلب می کند:
«گفت و گو با دکتر سيد ابراهيم بيضايي، مارکس به نفع سرمايه داري عمل کرد!»۳ گفتگویی است با استادی "اقتصاد دان" که سیّد هم هست؛ گرچه در تصویر، نه کلاهی سبز بر سر دارد و نه شالی به همین رنگ بر کمر بسته است. با خود می اندیشم:
«جمهوری اسلامی هم خوب از اینگونه "پروفسورها"، از همه رنگ آن، برای خود پرورده یا فراهم کرده است: سیّد، شنگول اسلامی یا منگول نیمچه اسلامی، "چپ" مارکسیست ـ تروتسکیست، زنبور بی عسل، پالانِ خر که برایش تفاوت نمی کند نشیمن چه کسی را بر گرانیگاه خود می شکیبد و تنها می خواهد روی خر سوار باشد، "چپ" نق نقو که بدش نمی آید گاهی گوشش تا اندازه ای کشیده شود که دردناک نباشد و نام و آوازه ای بیابد و حتا "پروفسور درس اخلاق" که یک پایش در "اندرزگاه اوین" و پای دیگرش در سخنرانی های اسلامی و آموزش حقوق بشر به شیوه ی اسلام طالبانی است ...»

نگاهی به پرسش ها و پاسخ های گفتگوی یادشده می اندازم؛ چکیده گفتگو در یکی از واپسین پرسش ها و پاسخ ها بازتاب یافته است. خبرنگار می پرسد:
«گفتید گزل به همان میزان که با اقتصاد سرمایهداری مخالف بود، با مارکسیسم هم اختلاف نظر داشت. میتوانید کمی در این رابطه توضیح دهید؟»۴ و سیّد بی شال و کلاه پاسخ می دهد:
«گزل سرمایهداری و مارکسیسم را به هم پیوسته میدانست. هیچ میدانید چرا گزل اینقدر گمنام ماند و مارکس اینقدر در اقتصاد معروف شد؟ بهدلیل اینکه مارکس به نفع سرمایهداری عمل کرد! هفتصد خانوار، نیمی از ثروت دنیا را در اختیار دارند. وقتی که ثروت به میزان معینی برسد، سرمایهداری دچار اشباع میشود. یعنی بیش از آن دیگر قدرت رشد نخواهد داشت. برای همین منظور هر هفتاد سال یکبار این ثروت باید نابود شود تا سرمایهداری بتواند یکبار دیگر امکان رشد و نمو داشته باشد.

این نظریه را پیش از مارکس، ریکاردو مطرح کرده است که وقتی سرمایه زیاد شود، ارزشش پایین میآید و در نتیجه رانت مورد انتظار سرمایهدار حاصل نمیشود. به همین دلیل این سرمایه باید از بین برود تا دوباره سودآور شود.

این از بین رفتن به چه صورتی رخ میدهد؟ از طریق جنگ! جنگ و تخریب منابع منجر به از بین رفتن سرمایه میشود و دوباره سرمایهداری جان میگیرد. به همین دلیل، مارکس بهترین فرصت را برای سرمایهداری ایجاد کرد و نظریه او منجر به بروز این جنگها شد. مارکس با مخالفتهای ظاهریاش با سرمایهداری باعث ایجاد تنازعاتی شد که فرصت را برای تقویت مجدد سرمایهداری فراهم ساخت.
به همین دلیل است که مارکس در نهایت به نفع سرمایهداری عمل کرده است.»۵

می بینید؟ اگر «شیطان بزرگ» تنها یکی دوتا نظریه پرداز مانند «برژینسکی» و «کی سینجر» دارد، جمهوری اسلامی مجموعه ای از نظریه پردازان بزرگ در دامن خود پرورده که در تاریخ ایران و جهان بیمانندند؛ از این یکی که همه ی چپ ها را شیرفهم کرده که «... مارکس به نفع سرمایهداری عمل کرد» و سرمایه داری هر هفتاد سال یکبار مانند مار پوست می اندازد و جوان می شود تا آن یکی که از حیدرخان عمواوغلی و سلطانزاده و پیشه وری و ارانی تا فرقه های هفتاد و ‏دو ملتی از مزدک و بردیا و قرمطیان و غیره را خوب می شناسد و کشف کرده که چون در اتحاد شوروی «کمونیسم بورژوایی» حکمفرما بوده، کشورهای امپریالیستی به فروپاشی آن یاری رسانده اند!

آدم براستی از این اوضاع چنان چارشاخ و انگشت به دهان می ماند که دست چپ و راستش را هم گم می کند!

ب. الف. بزرگمهر  ۴ اسپند ۱۳۸۹


پانوشت:

۱ ـ « نخستین گام برقراری عدالت اقتصادی»، تارنگاشت «عدالت»

۲ ـ با الهام از عنوان یکی از کتاب های زنده یاد محمدعلی جمالزاده به نام: «فارسی شکر است» و بیت زیر:
«شکر شکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می رود» از حافظ شیرین سخن

۳ ـ «گفت و گو با دکتر سيد ابراهيم بيضايي، مارکس به نفع سرمايه داري عمل کرد!»، «مسکن نیوز»،

۴ ـ همانجا

۵ ـ همانجا
برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!