«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ آذر ۶, چهارشنبه

نمونه ای کوچک ولی شایان درنگ از بلبشوی فرمانروا

نمونه ای کوچک ولی شایان درنگ از بلبشوی فرمانروا در میان گروهبندی های خرموش بجان ایران افتاده:
پول های سرگردانی که برای خود از این جیب به آن جیب می روند و سرانجام در بانک های کانادا و اینا آرام می گیرند.

ب. الف. بزرگمهر   ششم آذر ماه ۱۳۹۸

***

قاضی رو به متهم:
مقداری نفت به ارزش ۴۲۰ میلیون دلار به باختری (متهم متواری) داده شده ؛درباره آن توضیح دهید.

متهم:
آن بحث نفت خام بود؛ زیرا برای آن یک سری تعهد‌ها وجود داشت و به دنبال آن، بحث باختری مطرح شد. ما نفت خام را مصوب کردیم؛ اما آنچه اتفاق افتاد، این بود که نفت به شرکت تحریم شده ی باختری داده شد؛ اما بدنبال آن تأکید کردیم که پول باید به شرکت سعادتی (متهم متواری) برود؛ اما نمی‌دانیم چه شد که به شرکت باختری رفت!

برگرفته از «تلگرام رسانه ای وابسته به خرموش های فرمانروا»»

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!