گویی
یکی از دزدان داستان «علی بابا و چهل دزد بغداد» در کالبدی دیگر است. داستانی که
آن را از نو باید نوشت؛ زیرا اکنون روشن شده که آن دزدان کارکشته، پس از لو رفتن
رمز ورود به غار پنهانی انباشته از سیم و زر و گوهرهای گرانبها از سوی «علی بابا»
که با دستگاه های شنود خود به آن دست یافته و دستبرد کوچکی نیز به آنجا زده بود،
نخست آهنگ کشتن وی را نموده و حتا به یکی از دستانش نیز آسیب رساندند؛ ولی پس از
آن با رایزنی با یکدیگر به این نتیجه رسیدند که وی را تا جایگاه «ولی امر مسلمین»
بالا برده، هر از گاهی با سیم و زر دهانش را ببندند و اموال خود را نیز پاک
نمایند؛ زیرا به هر رو با آنکه آن ها دزد بودند؛ ولی چون سایرین به «آسمان» و
نیروهای آسمانی باوری راستین داشتند و می خواستند بگاه مرگ، پاک و پاکیزه به درگاه
حق تعالی در «عرش اعلی» شرفیاب شوند. چنین کار پسندیده ای، زان پس «زکات» نام گرفت.
برای آن ها که از دانش اندک در امور دینی و عقلی و نقلی برخوردارند یا زبان عربی
شان نارساست، آن را می توانند با «پولشویی» بسنجند؛ بگونه ای که بخشی از پول و
اموال دزدی را به یکی از نمایندگان خدا می سپاری تا آنچه برجای مانده، پاک شود.
اینگونه
«علی بابا» که زمانی دورتر جز یک کتری سیاه بیش نداشت به جایگاه «ولی امر مسلمین»
دست یافت و خزانه اش آنچنان پر شد که اکنون به ۱۰۰ میلیارد دلار سر می زند.
ب. الف. بزرگمهر ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر