«ما شهروند نیستیم؛ هیچ وقت نبودیم. ما اسیریم؛ میلیونها
اسیر!» ـ ترانه علیدوستی
می بینی کیر خر؟! اینهمه از بصیرتِ نداشته ات گفتی و سَرِ مُقَلّدین را خوردی؛ ولی هرگز نتوانستی در
یک گزاره ی ساده، چیزی بگویی که همه بی درنگ و بی هیچ اگر و مگری آن را دریابند؛
کاری که این بانوی جوان در انجام آن کامیاب بوده و آنچه جلوی دیدگان همه ی جهانیان
روی داده و می دهد را به سادگی و با بصیرتی همه سویه بر زبان آورده است. می توانی
به میدان بیایی و با برخ کشیدن آن گروه کوچکِ بادنجان دور قاب چین و بویژه
گماشتگان و سرکوبگران رنگ و وارنگت بِداوی (از کارواژه ی داویدن به آرشِ «ادعا
کردن») که این شهروندان در بند نیستند؛ ولی دستار سیاهت را نزد خود داور کنی به تو
گوشزد خواهد نمود که حتا اندکی از حقیقت را نگفته ای. از این که بگذریم، سخنان آن
بانوی جوان، مرا باری دیگر به یاد پله های «انقلاب اسلامی» ات انداخت و با خود
گفتم:
این گفته ها با آن پله ها جور در می آید که از آن میان،
گفته بودی:
«مرحلهی سوم که اکنون در
آن قرار داریم ... ՛تشکیل دولت اسلامی՝، یعنی تشکیل دولتی بر اساس الگوها و معیارهای
کاملاً اسلامی»* است. به این ترتیب، در پایان
این پله (مرحله) به بند کشیده شدن همه ی شهروندان بر بنیاد «الگوها و معیارهای کاملاً
اسلامی» به فرجام می رسد و زمینه برای پله ی چهارم: «تشکیل جامعهی اسلامی»* که در آن، «موضوع سبک زندگی اسلامی نیز
صرفاً در سطح گفتمانسازی در جامعه باقی [نخواهد] ماند»* از هر باره آماده می شود که همانا برده نمودن به بند کشیده شدگان
و بفروش رساندن شان در بازارهای «ششلول بندهای جامعه جهانی» از آن میان، چون
«حوری» و «غلمان» است. ناگفته نگذارم که نمونه هایی از چنین پدیده ای که نشانه ای
از هرج و مرج میان دو پله ی سوم و چهارم است از چندی پیش به این سو در آن بازارها بچشم
می خورد.
خِرَد و بصیرت من، شوربختانه به آنجا نمی رسد که بتوانم
درباره ی واپسین پله ات: «تحقق تمدن اسلامی»*
چیزی بگویم؛ ولی تا همینجای آن (پایان پله چهارم)، دیگر نیازی به جاکش خانه ای به
نام بهشت آسمانی نخواهد بود. در همین کُره خاکی که چندان خاکی هم نیست، همه ی این
ها بحمدلله، انشاء الله، ماشاء الله، فراهم خواهد شد. با این همه، اگر پنداشته ای
که تو و نمونه هایی چون «سیسی» مصری، «عین الله رژیم همسایه» («رجب طیّب») یا آن
کلیددار بی پدر مادرِ خانه ی خدا در چنان همبودی، جایی بَرین خواهید یافت و ششلول
بندها شما را بالای سرشان خواهند نشاند، کور خوانده ای! نقش همگی تان در چنان «انگاره
همبود»ی (جامعه فرضی)، بیش از سرکوبگران برگزیده از میان خود زندانیان در اردوگاه
های مرگ آلمان نازی یا گناهکاران چماق بدست یا تازیانه بدستی که مسوولیت زدن و شَل
و کور کردن دوزخیان نگونبخت را بر دوش شان نهاده اند، نخواهد بود.**
ب. الف. بزرگمهر
ششم بهمن ماه ۱۳۹۸
* حضرت
آیتالله خامنهای در تبیین مراحل پنجگانهی تحقق اهداف انقلاب اسلامی و نسبت آن
با الگوی پیشرفت، گفتند: مرحلهی اول در این فرایند، شکلگیری انقلاب اسلامی است و
پس از آن باید بلافاصله نظام اسلامی تشکیل شود که هنر بزرگ امام خمینی رحمهالله نیز
ایجاد نظام اسلامی بود. رهبر
انقلاب، مرحلهی سوم که اکنون در آن قرار داریم را «تشکیل دولت اسلامی»، یعنی تشکیل
دولتی براساس الگوها و معیارهای کاملاً اسلامی، خواندند و افزودند: تا وقتی این
مرحله بهطور کامل محقق نشده است، نوبت به «تشکیل جامعهی اسلامی» نمیرسد و در این
صورت، موضوع سبک زندگی اسلامی نیز صرفاً در سطح گفتمانسازی در جامعه باقی خواهد
ماند. ایشان، گام نهایی در مراحل
پنجگانهی اهداف انقلاب اسلامی را تحقق «تمدن اسلامی» دانستند و خاطرنشان کردند:
تمدن اسلامی، کشورگشایی نیست بلکه به معنای تأثیر پذیرفتن فکری ملتها از اسلام
است.
آسمان ریسمان بافی های «حضرت کیر خر نظام» در دیدار با
هموندان «شورای عالی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، برگرفته از «تارنگاشت
کیر خر نظام»
ششم اردی بهشت ماه ۱۳۹۵
** نگاره ای از نگاره گر فرانسوی: «گوستاو
دوره» Gustave Doré)) که آن را همراه با چندین نگاره ی دیگر در سده ی ۱۸۰۰ ترسایی با
الهام از داستان «کمدی الهی» (Divina Commedia) کارِ «دانته الیگیری» کشیده بود
و «فرانتس لیست» که بیش تر کارهایش را می پسندم، بر پایه ی آن، همنوایی (سمفونی)
خود را ساخت. نگاره ی پیوست را از پیوند زیر برگرفته ام:
زیرنویس تصویر:
در
دوزخ آسمانی ـ ریسمانی نیز به همان کاری گماشته خواهی شد که در دوزخ زمینی تاکنون آن
را پی گرفته ای، بیشرف!
ب.
الف. بزرگمهر ششم بهمن ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر