تصویرنوشته ی
پیوست را که دربرگیرنده ی درخواست های چندی است، درج کرده و گویی خدا را چون
رنگرزی زبردست پنداشته که خُم های رنگرزی گوناگونی کنار دستش دارد و بیش از ۷ میلیارد کور و کچل جهان را فراخور درخواست
شان، یک به یک در هر کدام فرو کرده، آن ها را بامنطق، آزاد، آرام، عاشق، زلال،
درستکار ، بینا و با موهای پُرپُشت فرفری بیرون می آورد. یادش هم رفته یا شاید
رویش نشده تا به عنوان نمونه، دو درخواست دیگر را نیز بیفزاید:
خداوندا
به کونمان ... نه شاخ گاو و به شب آدینه مان ... قمر شب چهارده
عطا بفرما تا این یکی را شق* کرده، آن یکی را در امان داریم!
از زبان خدا برایش به شوخی نوشته ام:
به روی چشم فرزندم! خرده فرمایش دیگری نیست که آن را عطا کنم؟!
می خواهم کمی پایم را دراز کنم؛ می ترسم ... این اسرافیل هم همینجا کنار گوش ما
وزوز می کند که پس هنگام بوق زدن ما کی فرا می رسد! بیچاره، حق هم دارد؛ ما همین
یک وظیفه را به وی عطا کرده ایم.
ب. الف. بزرگمهر ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۳
* منظور «شق القمر» است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر