آقای رییس جمهور! من از ناکجاآباد دربدر شدم و به
اینجا پای نهادم؛ بدستور تو، دخترکم را از من جدا کردند و هر دوی مان را چون
جانوران درنده، در قفس نهادند. گفته بودی که می خواهی تنها آدم های برجسته باید به
سرزمینی که تو آن را از آنِ خود می دانی، پا بنهند. برایت پیش تر نمودی از برجستگی
های خودم را نشان دادم* تا ببینی چه اندازه
سزاوار پای نهادن به سرزمین سرخپوستان از میان رفته یا سر به کوه و بیابان نهاده،
هستم. با این همه، اگر پسر شگرفت هم چون خودت، در پی برجستگی است، وی را نزدم
بفرست تا چیزهای شگفت انگیزتری به وی نشان دهم. حتا به این شرط که مرا لو ندهی،
آماده ام خود را زنی دربدر شده از روسیه جا بزنم و نامِ روسی خوشایندی برای خود
برگزینم. آنّا پوتینووا چطور است؟ باشد تا من و دخترکم، پس از این همه دربدری، سر
و سامانی بیابیم و او از زندگی شایسته تر و آسوده تری از مادرش برخوردار شود!
به نام پدر، روح القُدُس و
عیسای مریم! الهی آمین!
آنّا پوتینووا
ب. الف. بزرگمهر ۱۵ اَمرداد ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/08/blog-post_68.html
* «از این برجسته تر، دونالد؟!»، ب. الف.
بزرگمهر هشتم اَمرداد ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/07/blog-post_589.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر