«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ اسفند ۱۴, چهارشنبه

هم خدای را نیایش می کنند و سپاس می گذارند و هم مادرزاد دلواپس اند! ـ بازانتشار

ماجرای این دله دزدهای بخت برگشته تا اندازه ای بسان آن معتاد به سیگاری است که برای کنار نهادن آن، پیش پزشک رفت و آن جناب فرمود:
هرگاه هوس سیگار می کنی، آب نبات بمک تا پندار آن از سرت بپرد!

پس از آن، سرنوشت چنان بود که آن بیمار، هم آب نبات می مکید و هم در میان آن، سیگارش را پُک می زد و توان کنار گذاشتن هیچکدام شان را نیز نداشت!

اکنون، این ها نیز دعا می کنند تا انشاء الله کارها روبراه شود؛ ولی ماشاء الله نگرانی هایی که یکی دو تا هم نیست، نمی گذارد که دلنگرانی شان، یکبار برای همیشه زدوده شود و کار بجایی رسیده که گویی دلواپس از زهدان مادر بیرون جسته اند:
هم خدای را نیایش می کنند و سپاس می گذارند و هم مادرزاد دلواپس اند!

الحمدلله!* نه به گاو و گوسپندِ دولت «زهدان اجاره ای» زیان می زنند و نه سیاست «شیطان بزرگ» از نیایش و دلواپسی شان گزند می بیند! هر کس بکار خویش!

ب. الف. بزرگمهر    ۱۶ اسپند ماه ۱۳۹۴


* «الحمدلله!» از دیدِ آن ها و نه من!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!