می
دانم چه اندازه از من بدتان می آید. با آنکه شوندی منطقی برای آن نمی بینم، پندار
و رفتار شما را نیک درمی یابم. اگر نگویم همیشه، ولی در بیش تر باره ها تصویرم را
با شماری نظامی که سرگرم نوشتن هستند و گویا فرمان های مرا بر روی کاغذ می آورند یا
با خنده هایی چابلوسانه و چهره هایی دور قابچین، منتشر می کنید. نمی دانم این تصویرها
تا چه اندازه دستکاری شده و می شوند؛ گرچه، جستاری چندان برجسته نیز نیست و
خوشبختانه، دیدگانِ شمار بسیاری از مردم جهان نیز با چنین ترفندهایی آشناست؛ ولی
تنها این فرماندهان نیستند که می خندند و من بجز آن ها هر از گاهی با شماری از
مردم کوچه و بازار میهن مان، نشست و برخاست دارم؛ گفتگوهایی که خنده و شوخی، بخشی
گسست ناپذیر از آن است و همه با هم می خندیم. این فرهنگ اجتماعی ما و ریشه گرفته
از سوسیالیسم است؛ سوسیالیسمی که با همه نارسایی هایش و باید بیفزایم: بخش بزرگی
از این نارسایی ها بر دوش جنگ افروزان جهان است، همچنان استوار و پایدار است و امیدواریم
با همه ی دشواری ها بتوانیم آن را بهبود بخشیم. در اینجا اگر از کسی چیزی بپرسم با
پاسخ ها یا سرجنباندن های رسمیِ «یِس سِر»، «نُ سِر» (yes
sir, no sir) یا اگر بانویی بلندپایه از مردم چیزی پرسیده
باشد، «یِس مَم»، «نُ مَم» روبرو نمی شویم. از این ها گذشته و برجسته تر از همه با
آسودگی و بی نیاز به همراهیِ هیچ پاسدار و نگهبانی به میان مردم می روم. آیا
سردمداران کشورهای تان می توانند به چنین کاری دست یازند و گفتگوهایی خودمانی و
رُک و پوست کنده با توده های مردم شان داشته باشند؟
ب. الف. بزرگمهر
هفتم آذر ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر