«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ فروردین ۱۶, شنبه

بدون براندازیِ دار و دسته های چپاولگرِ و روفتنِ خیمه و خرگاهِ پلشت و پوشالی آن، چنان آرزوهایی برآورده نخواهند شد!

نمی دانم چه کسی این ها را نوشته و چندان برجسته نیز نیست (نوشته ی زیر)؛ گرچه به هر رو، نمایانگر گونه ای اندیشگیِ نازا و دست بالا آرزویی روشنفکرانه است؛ ولی آیا در کشوری بزرگ و پهناور با پیشینه ی تاریخی چشمگیر که آن را به «ولایت» یا از آن باریک تر: «خیمه و خرگاهِ» شماری دزد و تبهکار اسلام پیشه فروکاسته و کیر خری دَمکنی بسر در بالای آن کاشته اند که از سویی برای توده ی مردم لالاییِ «بزک نمیر ...» بخواند و از سویی دیگر، کلان سوداگران چپاولگر هست و نیست مردم را «خدا قُوَّت» گوید، بدون براندازیِ آن دار و دسته های چپاولگرِ و روفتن آن خیمه و خرگاه پلشت در نخستین گام، چنان آرزوهایی برآوردنی خواهند بود؟ «... کاری که تنها از دست توده های مردم و در پیشاپیش آن ها طبقه کارگر ایران برخواهد آمد.»*

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ فروردین ماه ۱۳۹۹

* «... باید کاری هرکول وار و شاید بیش از آن به انجام برسانیم. اگر آن پهلوان افسانه ای، آب دو رودخانه را به آخوری به نام ”اوژیاس“ با شمار بسیاری گاو که سی سال پاک نشده بود، بست تا پلشتی های تلنبار شده آن را یکسره بشوید و از ناپاکی بزداید، ما نیازمند کوششی بیش از آن خواهیم بود تا خیمه و خرگاهی پلیدتر و ناپاک تراز آن آخور با همه ی جانوران درونش از خر و گاو گرفته تا گراز و بوزینه را به آب و آتش بسپاریم. هنگام آن دیر یا زود فرا خواهد رسید؛ سوخت و سوز نیز نخواهد داشت؛ گرچه نیازمند کاری پهلوانی و هرکول وار است؛ کاری که تنها از دست توده های مردم و در پیشاپیش آن ها طبقه کارگر ایران برخواهد آمد. به امید چنان روزی ...»  برگرفته از یادداشتِ «به امید چنان روزی به پیشواز سال نو می روم»  ب. الف. بزرگمهر، ۲۹ اسپند ماه ۱۳۹۳

***

«اگر جامعه بر اساس منافع توده های مردم برنامه ریزی شود و شوراهای مردمی، برنامه ریزی تولید و توزیع را براساس نیاز جامعه انجام دهند و نیاز اکثریت جامعه بر نیاز اقلیت سرمایه دار ارجعیت [ارجحیت] داشته باشد، برنامه ریزی و مدیریت مردمی مشکلات و معضلات جامعه را ترفیع* خواهد کرد.»

برگرفته از «تلگرام» ۱۶ فروردین ماه ۱۳۹۹ (دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری ورزیده ام. افزوده ی درون [ ] از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)

* بگمان بسیار، آماج نویسنده «رفع کردن» به آرشِ «زدودن» یا «از میان برداشتن» بوده است؛ واژه ی از ریشه عربی «ترفیع» به آرش برکشیدن، بالا بردن، پیشرفت و بزبانی گوش آشناتر برای برخی چون وی: «ارتقاء» است.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!