کسی درباره ی نوشته ی دیگری، نظرم را جویا می شود. با بی میلی
به آن سری می زنم. از جوانکی است که تا چندی پیش با نوشته های عاشقانه ی کم و بیش
آبکی به دختربازی سرگرم بود و پروانگان بسیاری نیز به گرد شمع هستی خود گرد آورده
و بازی شان می داد؛ گویی، اکنون فصل خداپرستی اش گل کرده است؛ پدیده ای چشم آشنا،
دستِکم برای من! تصویری از آن دانشمند انقلابی را درج کرده و چنین یاوه ی خنده
داری از زبان وی نوشته و کار را به پندار خود با اندرزهای دینی، کلامی (علم کلام)
و "منطقی" پی گرفته است:
چه انسان هایی که با تفکرات و مطالعات ناچیز و واقعا سطحی خود را به دامن کفر زده اند و خدا را نادیده می گیرند و گمان می کنند با روشنفکری محض راه خود را به درستی می پیمایند. همین بس که بدانیم هیچکس به اندازه ی دانشمندان، ادیبان، حکیمان و عارفان مطالعه نداشته و همه ی مسائل را نسنجیده است. همین کافیست که بدانیم اکثر بزرگان جهان به خدای واحد ایمان داشته و یکتاپرست بوده اند. درست است که زندگی پیشرفت کرده؛ اما اگر منطقی باشیم، می بینیم که هرچه که داریم از پایه ریزی و همان دانسته های گذشته داریم که ما را به دستیافته های کامل تر رسانده [است]. کاش خدا را تنها نگذاریم.»
«ولادیمیر
لنین، رهبر کمونیست شوروی، یک امپریالیسم تمام عیار، موقع مرگ می گوید:
میدانم خدایی هست! اما غرورم مرا زجر میداد!
چه انسان هایی که با تفکرات و مطالعات ناچیز و واقعا سطحی خود را به دامن کفر زده اند و خدا را نادیده می گیرند و گمان می کنند با روشنفکری محض راه خود را به درستی می پیمایند. همین بس که بدانیم هیچکس به اندازه ی دانشمندان، ادیبان، حکیمان و عارفان مطالعه نداشته و همه ی مسائل را نسنجیده است. همین کافیست که بدانیم اکثر بزرگان جهان به خدای واحد ایمان داشته و یکتاپرست بوده اند. درست است که زندگی پیشرفت کرده؛ اما اگر منطقی باشیم، می بینیم که هرچه که داریم از پایه ریزی و همان دانسته های گذشته داریم که ما را به دستیافته های کامل تر رسانده [است]. کاش خدا را تنها نگذاریم.»
از «گوگل پلاس» با
ویرایش و پاکیزه نویسی درخور بویژه در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ افزوده ی درون [
] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
برای کسی که نظرم را
جویا شده، نوشته ام:
درسته که من راحت با کم و بیش همه می جوشم و شوخی می کنم؛ ولی
معنایش این نیست که به حرف هر الف بچه ای واکنش نشون بدم. به هر حال حرف مفتی زده
و به نظرم از خودش هم نیست. این روزها، «چپق چاق شده» های چندی در این گوگولی پلاس
می بینم که بر ضد چپ و سوسیالیسم علمی سمپاشی می کنند و گاه تا چه اندازه
ریشخندآمیز و بچگانه. یک روز یکی میاد میگه انیشتین که کمونیست نامداری هم بوده در
پایان عمر به دین اسلام مشرف شده و حالا این یکی که از همه رسواتره. به قول معروف:
«سنگ مفت؛ گنجشک مفت» و پشتش هم حرف مفت! واسه ی حرف مفت چه چیز
دیگه ای باید گفت که من و می کشونی اینجا؟ چون پرسیدی، نخواستم بی پاسخ بگذارم.
ولی چیزی که از همه مهم تره، ترسی هستش که همه ی انگل های اجتماعی هر روز بیش از
پیش از چپ و نیروی تاریخی چپ پیدا می کنند. اون استخوان خردکرده های شان می دانند
که نیروی معنوی چپ ایران، هر اندازه هم که تیرباران و حلق آویزش کرده باشند تا چه
اندازه توی کشورمان ریشه داره و از اون گذشته، بسیاری از جوانان درستکار با
باورهای مذهبی به چشم خودشون می بینند که کی حقیقت را می گوید و راه درست را نشان
می دهد. این را هم می بینند که کمونیست های راستین به دین و مذهب شان کاری ندارند.
خوب! این هم نظر که خواستی؛ تنها همین بخش آخر!
ب. الف. بزرگمهر پنجم
مهر ماه ۱۳۹۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر