روز
جهانی کارگر در حالی فرا می رسد که اکثریت کارگران و مزدبگیران در جهان به این امر
واقف شده اند که سیستم سرمایه داری و دولت هایش نه تنها نقشی در راستای بهبود زندگی
و حفظ جان و سلامت میلیونها و میلیاردها نفر از ساکنین این کره خاکی ندارد که خودِ
سیستم حاکم تنها عامل فقر و فلاکت و بیماری و خانه خرابی مردم است.
از چند ماه گذشته که شیوع بیماری کرونا منجر به مرگ صدها
هزار نفر از انسان ها شده است و هر روز به تعداد مبتلایان به این بیماری افزوده می
شود، دولت هایی که ده ها سال ثروت های جوامع مختلف را در اختیار خود داشته اند و با
تصاحب منابع طبیعی کشورها و انباشت کلان سرمایه به نفع خود و سرمایه داران مفتخور
اقدام کرده اند، عملاً هیچ حرکت جدی برای حفظ جان افراد جامعه انجام نداده اند. همین
حکومت ها که از مالیات های اجباری که از کارگران و مزدبگیران و کل شهروندان
جوامع مختلف به سودِ طبقه ی انگل صفت سرمایه داران ارتزاق می کردند، حاضر نشدند تا
همان ثروت ها را در راستای گذار از بحران
بیماری کرونا هزینه کنند و تنها با اقداماتی سخیف و صرف هزینه هایی ناچیز دست به
نمایش هایی تهوع آور زدند تا به دروغ نشان دهند که می خواهند مظهر خیر عمومی باشند.
در تمامی کشورها مردم را به حال خود رها کرده و تنها به
در خانه ماندن توصیه می کردند و هیچ تلاشی برای تأمین نیازهای شهروندان انجام
ندادند و بعد از مدت زمان کوتاهی نیز با رفع قرنطینه و محدودیت ها، مردم را در
معرض خطر مرگ قرار دادند تا دچار بحران های بزرگ اقتصادی نشوند؛ اما با این وصف
هم، طبق گزارش رئیس برنامه جهانی غذا به شورای امنیت سازمان ملل، ۸۲۰ میلیون نفر در
دنیا گرسنه می خوابند و ۱۳۰ میلیون نفر هم در معرض گرسنگی قرار دارند و بحران کرونا ۱۳۰ میلیون نفر دیگر
در جهان را به مرز قحطی رسانده است؛ این یعنی اینکه نزدیک به ۱۵ درصد مردم دنیا
گرسنه هستند و جهان گیریِ بیماری کرونا به ”جهان گیریِ گرسنگی” منجر شده است. این
میزان از گسترش گرسنگی در دنیا نه به دلیل کمبود غذا که بدلیل نبود پول تهیه غذا
از سوی این تعداد از ساکنین دنیاست.
در ایران بیش از چهار دهه است که دوره نوینی از مناسبات
سرمایه داری حاکم شده است که روز به روز بر تعرض اقتصادی و اجتماعی به جامعه
افزوده است. حمله به معیشت مردم از طریق روند فاجعه بار کاهش دستمزد کارگران و
مزدبگیران در راستای تشدید انباشت سرمایه، چپاول و غارت سرمایه های اجتماعی و
منابع طبیعی کشور به نفع اقلیتی دزد و غارتگر که یک شبکه گسترده مافیای رانتی را
شکل داده اند، حمله به آزادی های فردی و اجتماعی آحاد جامعه و سرکوب گسترده ی فعالین
صنفی و سیاسی در جهت شدت بخشیدن به استبداد و اختناق و ده ها مورد دیگرِ تعرض
اقتصادی و سیاسی و اجتماعی به جامعه از سوی حاکمیت اتفاق افتاده است تا اینکه
جامعه ایران را به این موقعیت فاجعه آمیز و فلاکتبار کشانده است.
این همه تعرض، کشور ثروتمندی مانند ایران را به جامعه ای
تبدیل کرده است که سیمای واقعی آن با فقر و فلاکت و بیکاری تنیده شده است و شاخص های اجتماعی آن را گسترش پدیده زجرآور کودکان کار و
خیابانی، اعتیاد گسترده زنان و مردان و کودکان، فحشا و تن فروشی، گورخوابی و کارتن
خوابی و اخبار هر روزه خودکشی شکل می دهد.
حکومتگران که کسی جز غارتگرانِ دسترنج ما کارگران و مزدبگیران
نیستند به این همه اکتفا نکرده و درصدد هرچه بیشتر کردنِ این تعرضات و به یغما
بردن جان و مال آحاد جامعه اند. در حالیکه در اواخر سال گذشته، نرخ واقعی سبد معیشت
خانوار نزدیک به ۹ میلیون تومان برآورد می شد، نهاد ضدکارگری و ضدانسانی شورای عالی کار
در راستای تأمین منافع کارفرمایان و حاکمان سرمایه دار اقدام به تصویب مزد خفتبار ۱۸۳۵۰۰۰ تومان
بعنوان حداقل مزد کارگران نمود. این درحالیست که نزدیک به ۷۰ درصد از کارگران کشور و
بازنشستگان تأمین اجتماعی را حداقل بگیران تشکیل می دهند و این بخش بزرگ جامعه را
به زندگی پنج برابر زیر خط فقر محکوم نموده اند. اینکه آمار میزان بیکاران جامعه
که هیچگونه درآمدی ندارند نیز به شدت روند صعودی داشته است هم در راستای سیاست های
غارتگرانه حاکم بوده و هست.
از سوی دیگر، حاکمیت در برابر هر نوع صدای مطالبه گرانه و
فعالیت های صنفی، کوچکترین تاب آوری نداشته و با برخورد شدید
پلیسی و امنیتی به هر نوع مطالبه گری و حق خواهی یورش برده و کارگران و فعالین صنفی
تمامی عرصه ها را دستگیر و سرکوب و زندانی نموده است.
در چنین شرایطی است که کارگران و معلمان و بازنشستگان و دیگر
مزدبگیران در مقابل طمع سیری ناپذیر سرمایه داران حاکم سکوت نکرده و در دفاع از زیست
و معیشت و کرامت خود هر روزه و هرباره و از هر طریق ممکن، دست به اعتراض زده و
خواهان تحقق بخشیدن به مطالبات معیشتی و اجتماعی خویش شده اند.
جنبش عظیم مطالباتی مردم ایران، روز بروز قدرتمندتر و
تعرضی تر به جلو آمده و مبارزات کارگران به نقطه ثقل تحولات در جامعه بدل گشته
است. جنبش بزرگ علیه فقر و فلاکت و معیشت طلب در چند سال گذشته چندین بار نمود
توده ای و سراسری و گسترده ای را در سطح خیابان ها بروز داده است که نمونه های دیماه ۹۶ و ۹۸ نشان دهنده ی همین
واقعیت بود که جامعه هیچ روزنه ای در راستای بهبود شرایط موجود در مقابل خود نمی بیند
و تنها و تنها راه موجود را در اقدام برای وقوع تغییرات بنیادین در کشور می داند.
در سال های اخیر، اعتصابات قدرتمند کارگران در مراکزی از
جمله هپکو، فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه به تسخیر خیابان ها انجامید و تمامی جامعه
را معطوف به خود کرد. تحصن های گسترده معلمان و رانندگان و تجمع های بازنشستگان
برای دستیابی به مطالبات شان نشان داد که میلیون ها کارگر و مزدبگیر به میدان آمده
اند تا معادلات را تغییر داده و خواسته هایشان را محقق کنند.
پس از شیوع بیماری کرونا، چه در ایران و چه در کل دنیا، بیشتر
از پیش روشن شد که مناسبات اقتصادی، اجتماعی سرمایه دارانه حاکم در هر رنگ و لعابی،
چه دولتی و چه غیرِ آن، نه تنها در خدمت آحاد جامعه نیست که درمقابل جامعه و به
نفع اقلیتی مفتخور و غارتگر عمل می کند و این مناسبات ضدانسانی تا جایی پیش رفت که
عملاً زندگی و سلامت میلیون ها انسان را در معرض خطر مرگ بر اثر ابتلا به بیماری
کرونا قرار داد و بر این اساس، طبقه کارگر چه در ایران و چه در دنیا عبور از کل این
مناسبات را در افق خود خواهد گذاشت.
از اینرو کارگران ایران در مقابل تعرضات سیستماتیک حاکمیت
سرمایه داری، چه در سطح تغییرات جزئی اجتماعی و چه در روند تغییرات بنیادین اجتماعی،
مطالبات زیر را بعنوان حداقلی ترین خواست های خود
قرار خواهد داد:
۱
ـ افزایش فوری حداقل دستمزد به ۹ میلیون تومان در ماه
و پرداخت بیمه بیکاری به کارگران بیکار و جوانان آماده کار به میزان حداقل مزد.
دستمزد کارگران باید توسط خود کارگران تعیین گردد و نهاد دولتی ـ کارفرمایی ”شورای
عالی کار” باید منحل اعلام گردد.
۲
ـ آمار واقعی ابتلا و تلفات بیماری کرونا باید
به جامعه اعلام گردد و مراکز درمانی و بیمارستان ها در تمامی شهرها در راستای
درمان مبتلایان کاملاً تجهیز گردند و امکانات پیشگیری از ابتلای به بیماری و آموزش
های صحیح پزشکی باید به فوریت و رایگان در اختیار کل جامعه قرار گیرد.
۳
ـ پرستاران و پزشکان و کل کادر درمان و خدمت در مراکز درمانی سنگر واقعی حفاظت
از زندگی و سلامت مردم در بحران کرونا بوده و هستند. حفظ سلامت آنان و تهیه لوازم
و تجهیزات پیشگیری از بیماری برای کادر درمان باید در اولویت قرار گیرد.
۴
ـ با توجه به اینکه خطر ابتلا به بیماری کرونا هنوز بسیار
بالاست، مراکز کاری از جمله کارخانه ها و کارگاه ها، ادارات و سایر محیط های کاری
تا پایان دوران بحران تعطیل شوند و دولت موظف به پرداخت حقوق و بیمه بیکاری به
تمام کارگران و کارمندان است.
۵
ـ زندان ها از جمله خطرناک ترین اماکن در شرایط بحران
کروناست. تمامی زندانیان بایست تا پایان دوران بحران یا آزاد گردند و یا به مرخصی
فرستاده شوند. بدیهی است که زندانیان سیاسی و فعالین صنفی که در زندان به سر می یرند،
باید فوراً و بدون قید و شرط آزاد گردند. فعالیت های صنفی و عقاید سیاسی نباید جرم
تلقی گردد.
۶
ـ پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی و مدنی، لغو مجازات اعدام و شلاق،
لغو کلیه احکام صادره علیه فعالان کارگری، معلمان و دیگر جنبشهای آزادیخواه و
برابری طلب و آزادی بی قید و شرط همه کارگران، معلمان و فعالان سیاسی و اجتماعی در
بند.
۷
ـ آزادی بی قید و شرط ایجاد تشکلهای مستقل، اعتصاب،
اعتراض، راهپیمائی، تجمع، اندیشه و بیان، احزاب و مطبوعات.
۸
ـ پرداخت فوری
مطالبات معوق کارگران، بازنشستگان، معلمان و کارمندان بخش خصوصی و دولتی همراه با
خسارت دیر کرد و تصویب قانونی برای جرم دانستن عدم پرداخت حقوق و مزایا.
۹
ـ تامین امنیت شغلی و توقف اخراج ها، برچیده شدن
قراردادهای موقت، امحا شرکتهای تامین نیروی انسانی و پیمانکاری، قرار گرفتن کلیه
کارگران شاغل در کارگاههای کوچک، مناطق آزاد و ویژه تحت پوشش کامل قانون کار و افزایش
ندادنِ مبلغ بیمه کارگران ساختمانی.
۱۰
ـ قطع دست دولت از صندوقهای بازنشستگی، سپردن اختیار صندوق سازمان تامین اجتماعی
و دیگر صندوق های بازنشستگی به هیات امنایی از نماینده های منتخب اعضاء، محاکمه
غارتگران صندوقهای بازنشستگی و جبران خسارتهای وارده به اعضاء. فروش سهام شرکتهای
تابعه ی تأمین اجتماعی («شستا») باید لغو گردد.
۱۱
ـ ممنوعیت کار کودکان و فراهم کردن امکانات زندگی، تحصیل رایگان و برابر برای
همه کودکان، فارغ از تعلق خانوادگی، جنسیت، قومیت و مذهب مطابق با استانداردهای پیشرفته
امروزی.
۱۲
ـ برقراری بالاترین استانداردهای ایمنی کار در تمامی محیطهای کارگری.
۱۳
ـ بر چیده شدن حجاب اجباری و تمامی قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان. برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی
اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی.
۱۴
ـ برسمیت شناخته شدنِ حق شهروندی برای مهاجرین افغانی
و دیگر مهاجران و منع هر گونه اعمال تبعیض آمیز علیه آنان.
۱۵
ـ اول ماه مه روز جهانی کارگر باید تعطیل رسمی اعلام و
هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی شود.
«اتحادیه آزاد کارگران ایران» دهم
اردیبهشت نود و نه
برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران» دهم اردی بهشت ماه ۱۳۹۹ (با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر