پیشکش به آنکه بیهوده برای دوستکامی اش نزد مردم می
کوشند!
مولانا شرف الدین را در آخر عمر قولنجی عارض شد. اطباء خون گرفتن فرمودند.
مفید نیامد. شراب دادند فایده نداد. در نزع افتاد.
یكی پرسید كه حال چیست؟
گفت: حال آنكه بعد از هشتاد و پنج سال، مست و كون دریده
به حضرت رَبّ خواهم رفت!
جاودانه عُبید زاکانی
برنام را از متن برگزیده و زیربرنام نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/09/blog-post_40.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر