«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۳, شنبه

خاک سرخ

گفتی هرچه به آفتاب نزدیک‌تری
سوخته‌تر می‌شوی

گفتی درد همین خاک سرخ است
پراکنده در ریه‌هایمان

همین درختان بی‌عارِ نشسته
در نخلستان‌ها
همین گاز مهاجری که کور کرده
اجاق‌مان را

و کپسول‌هایی
که نمی‌دهد
کفاف قرص نان مان را هنوز
گفتی درد صورت پژمرده‌ی
خرمشهر است
نخل های بی‌سری
که روی دست مانده

بازهم
گفتی این طبیعی است درد
در تابش طولانی آفتاب
پخته تر خواهد شد

اما
تو غریبه‌گی نکن
این شط
و ماهی‌های رقصان و کوچه‌ها طولانی
به تو سلام می‌کنند
هر سپیده
و هر غروب

همین درخت تشنه‌ی کُنار
که کِنارِ تو
باران ستاره را در شاخه‌هایش جا می‌دهد
تنها
چشمان تو را به خواب خواهد دید.

محبوبه افشاری

برگرفته از «تلگرام»  سوم خرداد ماه ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!