«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۱, پنجشنبه

تکلیف شان روشن است: غازچرانی!

ـ پس تکلیف آموزگار و دانش آموز چیست؟! آموزش و پرورش چه می شود؟!

ـ تکلیف شان روشن است: غازچرانی! البته ما غاز و اردک چندانی در ولایت مان نداریم؛ ولی اگر بودجه بگیریم، می توانیم به اندازه ی نیاز از کشورهای اروپایی و کانادا و اینا وارد کنیم. آموزش و پرورش هم انشاء الله بهتر خواهد شد؛ بحمدلله در هر دِه کوره ای، دستکم چند مسجد و تکیه و امامزاده داریم و بسیاری از مُتولّیان شان از بیکاری مگس می پراکنند؛ در همه جا مکتبخانه های قرآن و حدیث و اینا راه می اندازیم و پیشاپیش می دانیم که قلب «آقا» را هم مملو از خوشحالی و نشاط می کنیم. این تازه آغاز راه است؛ در زمینه ی صنعت و معدن هم ناچاریم از تکنولوژی پیشرفته سود ببریم تا خودمان را به سطح کشورهای پیشرفته برسانیم؛ به عنوان نمونه، هنگامی که یک معدن یا کارخانه ی بزرگ می تواند دست بالا با هفت هشت کارمند کار کند، دیگر چه نیازی به بکارگماری این همه کور و کچلِ مردم آزار داریم که هر روز برای هیچ و پوچ آشوب بپا کنند و آن یک لقمه بره کبابی که می خوریم را زهر مارمان کنند.

ب. الف. بزرگمهر  یکم خرداد ماه ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!