«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۱۸, یکشنبه

به دزدی جلوی دیدگان مردم ایران و جهان در روز روشن می ماند

همایشی از راه دور میان «آقا» یا آنگونه که جوان ترها بکار می برند: «عاقا» با شماری دانشجو و دانشجونمای خودی ترتیب داده اند که گویا سالی یکبار انجام می گیرد و در تارنگاشت «عاقا» با برنام «بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی»* درج کرده اند که تنها دربرگیرنده ی پاسخ های وی به آن آویزان ها به تُنبان ولایت است که برای برکشیدن خود به جایگاهی نان و آبدارتر در خیمه و خرگاه رژیم سگ مذهب دست و پا می زنند؛ آدم بشمارشان نیاورده اند که دستکم چکیده ای از خواست ها و انتقادهای شان را درج کنند که بی هیچ گمان و گفتگو از کوشش برای بزک دوزکِ چهره ی آنچه همچنان «نظام» خوانده می شود، فراتر نمی رود؛ تنها در پاسخ های سفسطه آمیزِ و نیرنگبازانه ی «کیر خر نظام خرموشی»، چنانچه آن ها را بتوان پاسخ نام نهاد، نشانه های کمرنگی از برخی از آن ها بازتاب یافته و در یکی دو جا با همه ی کوشش های جانکاه «کیر خر» در پوشیده گویی، کمی بیش تر لو رفته و نهفته را آشکار نموده است. از شیوه ی نگرش و برخورد خشک مغزانه ی آن مردک دَبَنگ و پَرِش هایش از روی برخی واقعیت های تاریخی شناخته شده که نیز بگذریم، کُلِّ پرچانگی وی تنها بدرد نوشتن رشته نمایشنامه های کوتاهی می خورد که در آن، خنده و گریه گاه آنچنان بر هم پیشی می گیرند که جدا کردن شان از یکدیگر شدنی نیست.

ناساز با (برخلافِ) چند یادداشت کوتاه پیشین، ناچار شدم در گزیده ی زیر (پنجمی) گفته های خود را لابلای «بیانات عاقا» بگنجانم. در این گزیده، کوشش «کیر خر نظام خرموشی» برای آمیختن دوغ و دوشاب با یکدیگر و به جیب خود نهادنِ کار بزرگ و شکوهمند توده های مردم ایران در کمک رسانی به هم میهنان زمین لرزه زده و گرفتار در تندآب های ویرانگر را گواهید؛ کوششی بس نیرنگبازانه که ناگزیر با دوپهلوگویی، این در و آن در زدن و سایه روشن همراه است و به دزدی جلوی دیدگان مردم ایران و جهان در روز روشن می ماند. در آن رویدادهای تلخ که ناتوانی و نابکاری رژیمی فرسوده انباشته از دزدان ریز و درشت را به نمایش نهاد و ترس و سراسیمگی خرموش های تبهکار فرمانروا از خیزش چند باره ی توده های مردم را تا بدانجا برانگیخت که ناگزیر به آوردن «حشره شعبی» برای ترساندن مردم تندآب زده شدند، تنها و تنها همبستگی چشمگیر و تا اندازه ای سازمان یافته ی خلق ها و توده های مردم ایران بود که توانست اندکی هم شده از درد و رنجِ مردم خانه و کاشانه از دست داده بکاهد. آنچه این آخوند چُسی نیرنگباز درباره ی «حرکت عظیم گروه‌های جهادی در روستاها» از آن یاد می کند، چنانچه از برخی جداگانگی های کم شمار در اینجا و آنجا بگذریم، جز دله دزدی کمک های پیشکش شده از سوی مردم ایران و جهان و فروش آن ها در بازار سیاه، بیش نبود؛ دله دزدی هایی که سازمان نامور به «هلال احمر» در ساماندهی و لاپوشانی شان، نقش بنیادین بر دوش داشت. این آخوند چُسی که روزبروز بیش تر به پلنگ صورتی گریزپایی از ترس شاخ زدن گاومیش تمرگیده در «کاخ روسیاه» همگونی می یابد، چه کسی را می خواهد رنگ کند؟!

ب. الف. بزرگمهر  ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۹ 

***

«... مسائل گوناگونی که بعضی از آن ها را شماها اشاره کردید، بعضی را هم اشاره نکردید [و ما از کنار همه ی این قبیل چیزها می گذریم]، تظاهرات دینی‌ای که این سال ها دارد، انجام می گیرد ـ مسأله‌ی راه‌پیمایی اربعین، مسأله‌ی اعتکاف، مسأله‌ی عزاداری‌های حسینی، بعد در این اواخر مسأله‌ی تشییع عظیمِ بی‌نظیر شهید عزیزمان: شهید سلیمانی و از این قبیل چیزها ـ همه نشان‌دهنده‌ی این است که جمهوری اسلامی در نبرد و مبارزه‌ی فرهنگی هم با جبهه‌ی استکبار با همه‌ی تلاشی که او دارد می کند، عقب‌مانده نیست و کارهای بزرگی انجام شده و پیشرفت های بزرگی صورت گرفته [البته خدا عمرش بدهد جناب آقای ترامپ را که هم این موی دماغ که خودمان پیش از این پیشنهاد کرده بودیم، شهید بشود را به لقاء الله رهسپار نمود و هم آبشخور خوبی برای مان فراهم نمود تا شماری سرگشته و ره گم کرده ی نیازمند را از راه عوضی چپ براه راست هدایت نموده به نان و نوایی برسانیم]؛ بنابراین در مجاهدت فرهنگی هم همین‌ جور است. در جهاد اجتماعی هم همین‌جور است؛ [مثل] همین حجم خدماتی که در این قضایای اخیر یا در سیل سال گذشته، یا در زلزله‌ها یا در حضور همین گروه‌های جهادی در روستاها مشاهده شد و حرکت عظیمی که در این زمینه به راه افتاد؛ که اینها همه نشان‌دهنده‌ی این است که در جهاد اجتماعی هم کارکرد ما، کارکرد کشور و ظرفیّت کشور بسیار بالا بوده و حتماً از این بیشتر هم هست در مناطق محروم و مانند این ها. [البته خدانشناس ها و کسانی که چشم دیدن پیشرفت های عظیم جمهوری اسلامی را ندارند هم کارهای نمایشی کوچکی برای کمک رسانی به مناطق محروم و مانند این ها انجام دادند که با حرکتِ عظیم گروه های جهادی سپاه اسلام و برادران حشد الشعبی قابل مقایسه نبود.]»*

* برگرفته از «تارنگاشت کیر خر نظام خرموشی»  ۲۸ اردی بهشت ماه ۱۳۹۹ (با اندک ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برجسته نمایی های متن و  افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!