«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ خرداد ۱۲, دوشنبه

آقای وزیر! خدا را خوش نمیاد ... ـ بازانتشار

«مردمانی آمدند بی کاردانی و بی کار درست، بهره نجسته از پیشه نیاکان، بی پروا از نام و نژاد خویش، نابرخوردار از پیشه ای یا هنری، آزاد از هرگونه اندیشه و کار و بار، آماده برای گواهی دروغ و بد نام کردن هر کس و برای نیرنگ و بدکاری؛ و از همین راه روزگار می گذراندند و پیش می رفتند و توانگر می شدند ...» تنسرنامه

در گاهنامه اینترنتی «ایسنا»۱ گفته های عبدالرضا مصرِی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی جمهوری اسلامی، نظرم را بخود جلب کرد. نامبرده، در گفت‌وگو با خبرنگار «اجتماعي» ايسنا، به شیوه ای سفسطه آمیز آمار بسیار خوش بینانه بانک مرکزی در مورد وجود ۱۴ میلیون مستمند ایرانی زیر خط بی نوایی را به چالش کشید. وی با انکار غیرمستقیم مستمندان زیر خط بی نوایی و بی چیزی در ایران و ادعای این که آنها با میل و اراده خود به خاک سیاه نشسته اند، با سوء استفاده از برخی آموزه های دینی و کاربرد «نسبیت گرایی» که این یک از بسیاری جهت ها بر ضد همان آموزه ها بکار می رود به تحمیق دیگران دست زده است.

وی با یادآوری کم و کاستی های سامانه های آمارگیری در کشور و نسبیت دادن بیش از اندازه روش های آمارگیری بر پایه «جامعه نمونه»، به این نتیجه نادرست (حکم سفسطه آمیز) رسیده که به تعداد اشخاص روی زمین، آمارهای درست بدست می آید!

وی در پاسخ به پرسش خبرنگار که «... بنابراين آقاي وزير، آمار ارائه شده را تاييد نمي‌كند، تاكيد كرد:
نه! همه اين‌ها تاييد شده است. آماری كه بانك مركزی ارائه مي‌كند، بر اساس برداشت‌هايی كه خودش دارد، درست است ممكن است، من يك جامعه ۵۰ هزار نفری را با تعابيری كه خودم دارم انتخاب كنم، آمار ديگري به دست آيد كه آن هم درست باشداگر خود شما هم اين كار را انجام بدهيد، همين‌ طور می‌شود. به عنوان مثال اگر بخواهيد، آمار بيكاری را در ساعت ۵ بعدازظهر كه هوا براي قدم زدن خوب است، با ساعت آمار ساعت هشت صبح كه همه براي سر كار رفتن عجله دارند، بخواهيد بدست آوريد، متوجه می‌شويد كه تفاوت اين دو آمار از زمين تا آسمان است، هر چند آماري كه شما می‌نويسيد، درست باشد ».۲

به این شیوه برخورد به واقعیت و پدیده های عینی که در کشورهای اروپای باختری و آمریکای شمالی، روش مرسوم و متداول گفتگوها و میزگردهای رسانه های امپریالیستی است، «نسبیت گرایی»۳ می گویند. در این شیوه برخورد، با چرخیدن پیرامون هسته اصلی جستار و نسبیت دادن بیش از اندازه به مبحث های مورد گفتگو، هیچگونه نتیجه گیری روشن و گویایی بدست نمی آید و در پایان، همواره چنین به نظر می رسد که گویا همه شرکت کنندگان در گفتگو درست می گویند!

آقای وزیر نیز که در زمینه «حذف صورت مساله ها» پهلو به پهلوی رییس جمهور مهرپرور (به چه کسانی؟) می زنند، از این شیوه برخورد به واقعیت های سرسخت و ناخوشایند اجتماعی، سود برده اند.  فشرده سخن ایشان، از دیدگاه شناخت شناسی۴، چنین است: «همه حقیقت ها نسبی هستند» یا به گفته ای دیگر «همه حقیقت ها از اعتبار یکسان برخوردارند.» ولی این نتیجه گیری («حکم»)۵، چه آن را نسبی انگاریم و چه مطلق، از بنیان، حکمی ضد و نقیض، خنثی و نادرست است. زیرا اگر همه حقیقت ها نسبی باشند، حکم « همه حقیقت ها نسبی هستند»، مطلقا حقیقت خواهد داشت.

اگر حکم « همه حقیقت ها نسبی هستند» مطلقا حقیقت داشته باشد، همه حقیقت ها دیگر نسبی نخواهند بود و حکم «همه حقیقت ها نسبی هستند» نادرست از کار درخواهد آمد.

در بخش دیگری از گفتگو، ایشان فرموده اند:
«در جايي كه احساس كنيم، درآمد فردي با هزينه‌ زندگيش يكي نيست و من به او فقر نمي‌گويم، چرا كه هزينه زندگي بعضي‌ها پايين است، كمك كنيم. پس اين فرد، فردي باقناعت است. ارزش قناعت در دين ما بيشتر از ميلياردها ثروت است، بنابراين پايين بودن هزينه زندگي اين‌ها حرمت دارد.  وزير رفاه با اشاره به اين كه پس اين فقر، فقر نيست، بلكه اراده افراد بر نوعی زندگي است، تصريح كرد: اگر اراده فرد بر پايين بودن هزينه‌هاي زندگيش باشد، نبايد مهر بر پيشانی‌اش زد كه فقير است.»۶  [تاکیدها ازمن است]

می خواستم برای آقای وزیر، چیستانی برپایه گفته های خودشان، بسازم. ولی با توجه به کمبود وقت ایشان و الویت رسیدگی به امور رفاهی و تامین اجتماعی کسانی که هنوز «نشاندار»۷ نشده اند، "مساله منطقی" زیر را که رگه هایی از «حکم» های "منطقی" ایشان در آن بکار رفته، درمیان می گذارم:
«آقای وزیر رفاه گفت:  
ـ ایرانی ها دروغ می گویند که نسبت به گذشته بسیار بی چیزتر شده اند؛ آنها با اراده خود هزینه های زندگیشان را پایین آورده اند. ایرانی ها اصولا قناعت پیشه اند و ارزش قناعت در دین شان، برایشان بیشتر از میلیاردها ثروت است؛
- آقای وزیر نیز ایرانی است؛
ـ بنابراین، ایشان نیز دروغ می گویند؛
ـ به همین دلیل، ایرانی ها دروغ نمی گویند که نسبت به گذشته بسیار بی چیزتر شده اند؛ آنها  از ناچاری و سیه روزی هزینه های زندگیشان را پایین آورده اند. ایرانی ها اصلا قناعت پیشه نیستند و گوششان به این ترهات بدهکار نیست. هرگاه که دستشان برسد، میلیاردها ثروت بربادرفته شان را از حلقوم مفتخواران و ریزه خواران آنها بدر خواهند آورد و حق آنها را کف دستشان خواهند گذاشت؛
- آقای وزیر نیز ایرانی است؛
ـ بنابراین، ایشان نیز دروغ نمی گویند؛
ـ به همین دلیل، ایرانی ها دروغ می گویند که نسبت به گذشته بسیار بی چیزتر شده اند؛ ...
- ...»۸

و من الله توفیق!

ب. الف. بزرگمهر   ٢٨ سپتامبر ٢٠٠٨ 

درج شده در گاهنامه ی بسته شده از سوی تبهکاران فرمانروا بر میهن مان: «فرهنگ توسعه». نسخه ای از این نوشتار را در پیوند زیر می توان یافت:

پی نوشت ها:


۲ ـ همانجا

۳ ـ Relativisme

۴ ـ Epistemology

۵ ــ از دیدگاه «منطق»

۶ ـ همانجا

۷ ـ «مسووليت نداريم، عزت‌ها را بشكنيم و حق نداريم، مهر فقر را بر پيشاني كسي بزنيم .خدا هم ما را نمي‌بخشد، اگر جامعه‌اي را نشاندار كنيم و بگوييم تو «فقيري». آن فرد زندگي و بچه دارد! نمي‌دانم، چرا بعضي‌ها اصرار دارند با كرامت و عزت انسان‌ها بازي كنند؟» بخشی از گفتگوی وزير رفاه با «ايسنا»

۸ ـ در مثل مناقشه نیست!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!