«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ مهر ۸, شنبه

شوند افزایش بهای بسیاری دیگر از کالاها نیز همین است ـ بازپخشش

بهای سیب‌زمینی در ایران از ۹ هزار تومان برای هر کیلو گذشته است؛ پدیده ای که اسدالله کارگر، رییس «اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی»، شَوَند آن را فروش این فرآورده در بازارهای جهانی می‌داند. بهای هر کیلو سیب‌زمینی در خرده‌فروشی‌ها از ۷۵۰۰ تا ۹۵۰۰ تومان است.* گفته های وی، همچنین گواه دروغگویی گورخری به نام «محمود حجتی» با فرنام ریشخندآمیز «وزیر جهاد کشاورزی» است که پایان خرداد ماه گذشته گفته بود: «این روزها سیب زمینی صادر نمی‌شود، اما پیگیر آن هستم که با تولید و رساندن آن به بازار، قیمت آن تعدیل شود.»**

سخنان رییس «اتحادیه فروشندگان میوه و سبزی» در ایران بسیار درست است که شَوَند افزایش بهای سیب زمینی را فروش آن به کشورهای دیگر دانسته است. ناگفته پیداست که فروش بسیاری دیگر از کالاهای فرآورده ی درون ایران از آن میان، خوراکی ها در بازار کشورهای دیگر به همین شَوَند، کمیابی و گرانی شان در بازارهای درون را در پی داشته و آشوب های اجتماعی ـ اقتصادی را دامن زده و می زند. روندی بس ناروا و تبهکارانه و پدیده ای که تنها سوداگران و بازرگانان ریز و درشت و انگل های «خُمس» و «زِکات» بگیرشان از آن سود می برند و توده های مردم ایران را به خاک سیاه می نشانند.

چنان روند و پدیده ای، همراه با دیگر سیاست های ایران برباددهی از آن میان، سپارش کاشت فرآورده های کشاورزی به کشورهای دیگر (کشت فراسرزمینی)، خریدهای کلانِ فرآورده هایی که همانندشان درون کشور فرآورده می شوند، فروش کارخانجات و تکه تکه نمودن برخی صنایع پایه ای به بهانه ی واگذاری شان به بخش خصوصی که همگی بر بنیاد گونه هایی از «مِرکانتیلیسم» ریشخندآمیز («کاریکاتور») ضد تاریخی استوار شده، نشان از فرمانروایی گروهبندی های تبهکاران و کلان دزدانی که دیگر نام «رژیم» نیز نمی توان بر آن ها نهاد بر هست و نیست ایران و ایرانی دارد؛ گروهبندی هایی که هستی شان از دیر زمانی پیش به این سو در گرو پشتیبانی های همه سویه ی کشورهای امپریالیستی و ریزه خواران روسی و چینی شان است. سرنگون نمودن و نابودی این گروهبندی های تبهکار، کاریای میهنی درنگ ناپذیری است که بر دوش توده های کارگران و زحمتکشان سنگینی می کند.

بگذار روشنفکران تبهکارِ بگونه ای چشمگیر برخاسته از لایه های میان به بالای اجتماعی و از آن میان، نیرنگبازان بیشرمی که خود را در جامه ی حزب ها و سازمان های داویده ی «طبقه کارگر» جا زده اند به گفتمان سازی های شیرین خویش سرگرم باشند و از هر بختی از آن میان، پشتیبانی از همزیستی آشتی جویانه ی (صلح) ملت ها و خلق های جهان با همه ی درستی آن، برای لاپوشانی دهه ها کار و کاریای انجام نداده و بر زمین نهاده، بهره برده و هر از گاهی، پرچم های سرخی در کشورهای باخترزمین هوا کنند که کم ترین آسیبی به سیاست کشورهای امپریالیستی نمی زند و تنها دلخوشکنک و نمایشی برای پوشاندن نارسایی های بیشمارشان است.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۸


پی نوشت:

* بنیاد داده ها برگرفته از گزارشی شلخته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۸ است که آن را ویرایش، فشرده و بازنویسی نموده ام.

** از گزارش «سیب‌زمینی صادر نمی‌شود ، «ایسنا»  ۱۹ خرداد ماه ۱۳۹۸

من هر خرموشی از «کیرِ خرِ نظام» و دشمن شماره ی یک توده های مردم ایران گرفته تا جَک و جانوران دیگری به نام «مسوول پاکدست و کون پاک» درون خیمه و خرگاه آنچه «نظام» می نامند را با نادیده گرفتن دیگر نابکاری ها و تبهکاری های شان، آنگاه که دروغ سر هم می کنند، بی برو برگرد «مادربخطا» می دانم و می نامم. در این باره، تنها برنام «گورخر» را بکار برده ام و شَوَندِ آن، کلی گویی و دوپهلو سخن گفتن وی، درباره ی «رساندن آن به بازار» و «تعدیل قیمت» است که باید پرسید:
کدام بازار؟ بازار درون کشور یا برون کشور؟ بهای دادگرانه بسود کدام گروه یا گروه ها؟ فرآورندگان کالا، خریداران یا سوداگران «حبیب خدا و خرما»؟ آنچه جامه ی کردار پوشیده و دیگر پنهان کردنی نیست، بازار برون کشور یا همانا بازارهای جهانی است و «تعدیل قیمت»ی که از آن سخن رفته نیز آرش و مانشی جز افزایش بهای سیب زمینی بسود آن سوداگرانِ «حبیب خدا و خرما» ندارد. به این ترتیب، چنانچه این گماشته ی مادربخطا پا بجلو نهاد و رُک و راست گفت که آماج سخنم، «تولید و رساندن سیب زمینی (یا هر فرآورده ی دیگری!) به بازار جهانی و تعدیل قیمت آن بسود حبیبان خدا و خرما» بود، نه تنها آن فرنام زشت که تنها به شوند زاده شدن نمونه هایی چون وی از شکم چنان مادرانی بر زبانم آمده را پس می گیرم و از وی پوزش می خواهم که می پذیرم خود گورخری بیش نیستم. هم اینک، این «نخود آشِ» بد زبان تر از من، غرولند کنان زیر گوشم وزوز می کند:
خار..ده! دسترنج کشاورز را به بازار جهانی می بری و می فروشی، بجای خود؛ کاسبان حبیب خدا پولی بجیب می زنند هم ناز شست شان! مردم بدبخت و بیچاره که آخر و عاقبت، شاید تنها یکدانه سیب زمینی بتوانند بخرند و میان بچه های خود قسمت کنند هم کون لقّ شان! گلی است که بگوشه ی جمال خود زده اند. مادر ..ده! دروغگویی ات دیگر برای چیست؟!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!