این بچه ی زبان نفهم، اکنون
بزرگ تر شده و خوشبختانه، دیگر نیازمند پوشک نیست. چندی پیش که نامه ی پر از پند و
اندرزِ «آقا» را برایش خواندند به «اسلام ناب محمدی» دلبستگی یافت و راهی ایران
شد. اکنون، همچنان همان کار را پی می گیرد؛ ولی شوربختانه از روی «ریسمان الهی» که
به آن چنگ انداخته و در نبرد برای پیشی گرفتن بر دیگر همچشمان درگیر است. تنها می
توان گفت که خدا به داد آن ها که از پس وی به ریسمان می آویزند، برسد.
ب. الف. بزرگمهر ۲۰ دی ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/05/blog-post_3764.html
ب. الف. بزرگمهر ۲۰ دی ماه ۱۳۹۴
***
ریدم
به این ولایت آقا ... ـ بازانتشار
این بچه تا چندی پیش، هنوز برخی
واژه ها را نمی توانست درست بر زبان آورد؛ ولی هم اکنون زبانش بیش تر وا شده است؛
گرچه، هنوز از بامداد تا شب و از نیمه شب تا بامداد، کارش همان است که بود!
رویهمرفته با آنکه زبان هم باز
کرده، هنوز بچه ی زبان نفهمی است و «خط قرمز» و حرف زور هم سرش نمی شود.
ب. الف. بزرگمهر دهم امرداد ماه ۱۳۹۳
* پی نوشت زیر تصویر
هم مال دو سه ماه پیش است.
پی نوشت:
این بچه ی زبون نفهم، صبح تا شب کارش همینه! هنوز هم برخی واژه ها را نمی تونه درست ادا کنه ...
ب. الف. بزرگمهر دوم خرداد ماه ۱۳۹۳
این بچه ی زبون نفهم، صبح تا شب کارش همینه! هنوز هم برخی واژه ها را نمی تونه درست ادا کنه ...
ب. الف. بزرگمهر دوم خرداد ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/05/blog-post_3764.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر