«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ تیر ۲۰, جمعه

اُشتر اُشترم ... ـ بازانتشار

بازی زیر به نام «اُشتر اُشترم»، روایت دیگری از بازی «گرگم و گله می برم» است که در میان کودکان سال های دور، کودکانی که شاید برخی از آن ها به کهنسالی رسیده باشند، در بسیاری از شهرها و روستاهای دور و نزدیک ایران با گویش ها و گاه اندک کاسته ها و افزوده هایی رواج فراوان داشته است. نمی دانم و امیدوارم که کودکان کشورمان، دستِکم در برخی جاهایی که چیزهای زیبای گذشته ـ و بیگمان نه هرچیزی از گذشته زیباست! ـ هنوز نمودی دارد به اینگونه بازی ها که از دیدگاه آموزشی و پرورشی بسی بهتر از بازی های میان تهی و پوچ کنونی است، بپردازند.

گونه ای از روایت بازی یاد شده را درخور اوضاع اقتصادی ـ اجتماعی کنونی ایران یافتم و چیزهایی نیز با همین آماج ـ درون [ ] ـ برای کودکان بزرگسال بر آن افزودم.

ب. الف. بزرگمهر   هفتم مهر ماه ۱۳۹۲


***

اُشتر اُشترم ...

اوستا:
ـ اُشتر اُشترم.

شاگردها:
ـ لَب اُشترم.

ـ اُشتر کجاس؟
ـ مازندرون.

ـ چی چی می خوره؟
ـ بَلگِ خزون.

ـ چی چی می بَره؟
ـ قند و شکر.

[ ـ کجا می بره؟
ـ ینگه دنیا. ]

[ ـ چی چی می یاره؟
ـ دسته ی بیل! ]

[ ـ ساخت کجاس؟
ـ اندونزی. ]

ـ چی چی می رینه؟
پشکلِ تر.

ـ راهِ گذرش؟
ـ از این طرف
ـ از اون طرف
[ ـ از هر طرف ]

[ ـ پس مردم چی؟
ـ راز و نیاز! ]

اوستا:
ـ اُشتر اُشترم.

شاگردها:
ـ لَب اُشترم.

ـ اُشتر کجاس؟
[ ـ تو خوزستون. ]

ـ چی چی می خوره؟
ـ بَلگِ خزون.

ـ چی چی می بَره؟
[ ـ نفت و شکر. ]

[ ـ کجا می بره؟
ـ ینگه دنیا. ]

[ ـ چی چی می یاره؟
ـ هر آت آشغال! ]

[ ـ ساخت کجاس؟
ـ چین و ماچین. ]

ـ چی چی می رینه؟
پشکلِ تر.

ـ راهِ گذرش؟
ـ از این طرف
ـ از اون طرف
[ ـ از هر طرف ]

[ ـ پس مردم چی؟
ـ سیب و پیاز! ]


***

نسخه ی اصل بی هیچ کاسته یا افزوده ای

اُشتر اُشترم ...

اوستا:
ـ اُشتر اُشترم.

شاگردها:
ـ لَب اُشترم.

ـ اُشتر کجاس؟
ـ مازندرون.

ـ چی چی می خوره؟
ـ بَلگِ خزون.

ـ چی چی می بَره؟
ـ قند و شکر.

ـ چی چی می رینه؟
پشکلِ تر.

ـ راهِ گذرش؟
ـ از این طرف
ـ از اون طرف
ـ از این طرف
ـ از اون طرف ...

برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف الف. دفتر دوم، زنده یاد احمد شاملو، چاپ دوم، تابستان ۱۹۹۵

بَلگ در گویش کودکانه و گاه عامیانه همان برگ است. ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!