شاید با خود می پنداری، کاری ضدّ آن شریعت شتری ساخته و پرداخته ی «عُمر پور خطاب» است؛ ولی خِرَد و قلب من گواهی می دهند که چنانچه آن پیامبر تازی زنده بود و می دید از آن خوشش می آمد و چه بسا دستار و ردای بیابانگردانِ عربستان را از سر و دوش می افکند و خواهان یادگیری آن می شد؛ به آماج وی نیز در اینجا کاری ندارم. خودِ ذات اقدس باریتعالی هم از آن خوشش می آید و محظوظ می شود. باور کن! تنها خشکه مُقدّس ها و مُقدّس نماها آن را برنمی تابند ...
... و کسی چه می داند؟ شاید انشاء الله، هنگام شرفیابی به بارگاه باریتعالی، یکی از نخستین پرسش هایش در همین زمینه باشد. می دانی که آنجا دیگر خشکه مُقدّسی کارساز نیست و اگر از این بازی ها دربیاوری به تو چیزی در این مایه خواهد گفت: ما کِی و در کدام کتاب آسمانی درباره ی بد بودن باله و نگریستن آن چیزی فرموده بودیم؟!
خود دانی! اگر من جای تو بودم، یکبار هم شده به تماشای باله می رفتم، بی آنکه اندیشه های ناجور و هوش رُبا به سرم بزند!
راستی! شما در بیت مبارک خود، استخر ندارید؟ آبتنی هم گاهی بد نیست و بحمدلله، «شاشاییل»*، امسال بارانی سیل آسا برای ایران به ارمغان آورده و بندی را هم شکانده است ...
ب. الف. بزرگمهر ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۵
https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/02/blog-post_42.html
* از فرشتگان
کم تر شناخته شده ی ذات باریتعالی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر