جوانی
است که می توان شرایط روحی اش را بخوبی دریافت؛ گرچه، چنین برخوردی را نمی توان
برتافت. سروده وار نوشته است:
دلتنگم
و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
از «گوگل پلاس»
برایش
می نویسم:
تنها
کاری که این موقع ها می تونی بکنی، یک کار بدنی پر و پیمان هستش. رفت و روب خانه،
رنگ زدن دیوار، بیل زدن باغچه (اگر باغچه ای در کار است) و الی ماشاء الله کارهایی
مانند این ها.
برای
اینکه کمی هم سر حال بیای، داستانی از اسپهان برات می گم که شاید جالب باشه. شاید
شنیده باشی که در پیرامون آن شهر تا همین سی سال پیش از مدفوع آدمی نیز به عنوان
کود در کشتزارها سود برده می شد که کار بسیار نادرست و بیماری زایی بود و به همین
دلیل، در این شهر موردهای بیماری های گوناگون انگلی از همه جای ایران بیش تر! هم
اکنون را نمی دانم. امیدوارم این رسم برافتاده باشد.
به هر رو، آنجا شوخی یا جدی، هنگامی که سر مَبال («خلا») یا همانا مستراحی صحرایی که زیرش باز هست، نشسته باشی و کارت کمی بیش از اندازه بدرازا بکشد، یهو می بینی یک بیل از آن پایین برای گردآوری فرآورده ی حضرتعالی آمد و چنین جمله ای از کسی که وی را نمی بینی (از پشت مستراح( به گوشت می رسد:
وخی وخی اینقده کشش نده!
به هر رو، آنجا شوخی یا جدی، هنگامی که سر مَبال («خلا») یا همانا مستراحی صحرایی که زیرش باز هست، نشسته باشی و کارت کمی بیش از اندازه بدرازا بکشد، یهو می بینی یک بیل از آن پایین برای گردآوری فرآورده ی حضرتعالی آمد و چنین جمله ای از کسی که وی را نمی بینی (از پشت مستراح( به گوشت می رسد:
وخی وخی اینقده کشش نده!
ب.
الف. بزرگمهر هفتم فروردین ماه ۱۳۹۴
«وخی» کوتاه شده و دُم بریده ی واژه ی «برخیز» است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر