«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مهر ۲, چهارشنبه

من الاغ هم ندارم که بارم را سبک کند

دوباره با تو هستم، مردک الدنگ که دست از پرچانگی برنمی داری و هر روز آسمان و ریسمان را بهم می دوزی! من حتا یک الاغ مردنی هم ندارم که بارم را سبک کند. از تو هم که بخاری بلند نشد تا برای منِ پیرزن، کار نیکی انجام بدهی.* اینجا هیچکس دیگر کم ترین چشم امیدی به تو و آن مسوولین دزد و پاچه ورمالیده ات ندارد؛ چرا اگر کاری از دست تان برنمی آید، اینهمه دروغ می گویید؟ از آن بدتر، چرا گند و گه کاری های تان را بگردن این و آن می اندازید و به نام دیگران، کامروایی می کنید؟ خدا را خوش می آید که به نام من بی خبر از همه جا می روید ماشینِ سواری، آنهم نه یکی که ۷۰۰ تا می خرید؟**

مردک از خدا بی خبر! پس آن استکبار، استکبار گفتنت برای چیست؟! مگر این ماشین ها را از همان ها نخریده اید؟! اگر دستم به تو می رسید، پالانی روی دوشَت می گذاشتم و یک پوزه بند هم به دهانت می زدم. الهی مرده شور همه تان را یکجا ببرد!

ب. الف. بزرگمهر   دوم مهر ماه ۱۳۹۹

پی نوشت:

 * «بجای آن عرّ و تیزها بیا اینجا هیزم ببر!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ آبان ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/11/blog-post_62.html

** رییس «اتاق بازگانی ایران و چین» در برنامه ای رسانه ای گفت:
«از سال ۹۱ مدام این داستان را تعریف می‌کنند. مشخص است که چه کسی این خودروها را به نام پیرزن وارد کرده است. این شخص قطعا نفوذ دارد. این نفوذ فقط اقتصادی نیست؛ منابع قدرت سیاسی به ایشان نفود داده‌اند. مثلا از فلان وزیر، فلان وکیل، نامه گرفته و پورشه‌ها را وارد کرده. مگر نخود و لوبیا است که مشخص نشود؟! چه کسی ۷۰۰ پورشه داخل کشور فروخته؟ به جای فرد بانفوذی که پشت ماجراست، پیرزن را معرفی می‌کنند. تنها چیزی که می‌شود گفت، این است که خودتانید! چطور رد شدن از چراغ قرمز ردیابی می شود و پیامک انجام تخلف ارسال می‌شود؛ ولی چنین تخلف آشکاری ردیابی و پیامک ندارد؟! به رییس جمهور رای می‌دهیم که در حساب‌ها سرک بکشد تا متوجه شود، چه کسی حق مردم را می‌خورد. وقتی سالی ۱۲ میلیارد قاچاق وارد کشور می‌شود، این قاچاق جایی تبدیل می‌شود به پول و به سیستم بانکی وارد می‌شود؛ با شفافیت این قابل ردیابی است.»  برگرفته از «تابناک»  دوم مهر ماه ۱۳۹۹

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!