چنانچه رویدادهای پیش بینی نشده (بسان درگیری الله بختکی در
شاخاب پارس) را بشمار نیاوریم، روندی که در پیش گرفته شده، هم اکنون و تا چندی،
تنها فشار برای دوشیدن شیر بیش تر از گاوی است که چهارچنگولی توی گل مانده و آن را
به بند کشیده اند. هارت و پورت های ترامپ، همچنین به رژیم خیانتکار ایران کمک می
کند تا نگاه نیروهای کنشگر و پیشرو ایران از بحران بزرگ اجتماعی ـ اقتصادی گسترده
ی ایران را دگردیسد؛ آن را کم جان نماید و در نبود حزب راستین چپ که جای آن در
پهنه ی کردار اجتماعی همچنان تهی است، حتا سمت و سوی دیگری به آن بدهد. این نیز
بماند که چنین روندی، خودبخود ترمزی بویژه برای آن لایه های میان به بالای اجتماعی
ایران نیز هست تا پیرامون بخش "لیبرال ـ دمکرات" رژیم که بیش تر سایه
روشنی از لیبرال دمکراسی به آرش راستین آن است، برای چانه زنی با ترامپ بیش تر گرد
آیند. هم اکنون و تا آینده ای دورتر از چنان جنگی نشانی در کار نخواهد بود و
چنانچه باریک تر بگویم:
همه چیز بستگی به چگونگی گسترش بحران بزرگ اجتماعی ـ اقتصادی
یادشده از یکسو (شرایط عینی و بیرون از خواست این و آن!) و چند و چون سازماندهی نیروهای
اجتماعی پیشروی ایران زیر رهبری طبقه کارگر و نزدیک ترین نیروهای زحمتکش پیرامون
آن (شرایط ذهنی) از سوی دیگر دارد. بگمانم این نیز برای بسیاری روشن است که نیروهای
امپریالیستی برهبری «یانکی» ها همچون انقلاب بهمن پنجاه و هفت، بویژه از رویش و
گسترش چپ در میهن مان ترس مرگ دارد و همه ی ترفندهای خویش را برای شکاندن این نیرو
از آن میان به یاری رژیم دزدان اسلام پیشه بکار خواهد گرفت.
ب. الف. بزرگمهر ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر