نامه ی زیر را یکی از فرماندهان پیشین «سپاه پاسداران» به رهبر جمهوری اسلامی نوشته و در آن بر آزاد نمودن آن دو سه زندانی خانگی پافشرده است.
به پیروی از نامه ای که از سوی رهبر ورشکسته رو به خردسالان و نوجوانان اروپایی نوشته و به همه جای «ینگه دنیا» فرستاده شد، عشقِ من هم گُل کرد تا از سوی وی، پاسخی کوتاه به این فرمانده ی پیشین و از دور بیرون رفته ی «سپاه پاسداران» بنویسم. چنین جیزی از آب درآمد:
بسم الله الرحمن الرحیم
عَلیکُم السّلام جناب آقای حبیب الله امیری!
از دریافت نامه ی جنابعالی و پافشاری بر پیروی از «نظم و قانون»، خرسند و بویژه از گواه گرفتن «نظم و حاکمیّت قانون در فضا»، بسی محظوظ۱ شدم. اشاره ی جنابعالی به اینکه «محال و غیر ممکن است حتی یک ستاره لحظه ای از مدار و نظم و قانون خارج شود »، کار مرا در پاسخ به نامه ی شما بازهم آسان تر نمود.
مگر بر بنیاد قانون اساسی جمهوری اسلامی، خداوند مرا به ولایت مطلق امور مسلمین برنگزیده است؟۲ آیا پاسداری از چنان نظمی که حتی یک ستاره، لحظه ای از مدار و نظم و قانون خارج نشود، نیازمند ناظم نیست؟! اگرچنانچه۳ خداوند چنین خواسته، همو مرا نیز برای پاسداری از نظم کره کوچکی از این جهان بزرگ رهسپار نموده است. آیا شما بخیل («تنگ چشم»)۴ هستید و نمی توانید به این واقعیت گردن بنهید؟!۵
خداوند فرمود: مراقب باش که جمعیت این «زگیل کهکشانی»۶ بیش از اندازه نروید و دانش شان بیش از این افزایش نیابد؛ ما بشر را برای دستبرد در آنچه ساخته و پرداخته ایم، نیافریده بودیم؛ کار وی نیایش به درگاه ما و سپاسگزاری های شبانه روزی است. مبادا پای شان را بیش از این از گلیم خود بیرون آورده و بر گیتی فرمانروا شوند؛ آنگاه نه جایی برای من و نه برگزیدگانی چون تو خواهد بود!
با آنچه گفتیم، می پنداریم برای شما روشن باشد که بر بنیاد همین «قانون اساسی» زمینی که هنوز آنچنان آسمانی نیست، «فقیه فوق قانون است»! در هماوندی با همین نکته، فرموده های آن امام راحل را به رخ ما کشیده اید!۷ مگر نه آن است که آن امام بزرگوار، برخی از همین نکته های اشاره شده ی جنابعالی را زیر پای مبارک خویش نهاده، هم «زمام امور کشور» را بر دوش گرفتند، هم برخلاف فرمایش مبارک شان که «مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟»، اصول ولایت مطلقه۸ فقیه را پی ریختند و در پی آن، فرموده ی خویش را که «در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.»، زیر پا نهادند؟
مگر همه ی این ها جز قانون الهی که به آن اشاره نموده اید، چیز دیگری است؟! من نیز چون امام راحل، «تابع قانون الهی» و «وحی»۹ هستم.
به این ترتیب با گواه گرفتن سخنان نغز آقایان نیوتن و
گالیله و دیگر دانشمندان بزرگ علم نجوم، آیا ما «لحظه ای از مدار و نظم و قانون
خارج ...» شده ایم؟ و آیا نمی توانیم با گواه گرفتن «کتاب آسمانی» که می فرماید:
«به آنچه خدا به تو
فرستاده حکم کن و پیرو خواهش های آنان مباش و بیندیش که مبادا تو را در بعضی احکام
که خدا به تو فرستاده است فریب دهند.»۱۰ خواهش شما را از این گوش شنیده و از آن گوش در کنیم؟
انشاء الله خداوند از سر گناهان همگی ما درگذرد و شما را قرین رحمت خویش فرموده، بزودی جایی خوش در بهشت عنایت فرماید! انشاء الله!
سید علی خامنه ای
ب. الف. بزرگمهر ششم بهمن ماه ۱۳۹۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/01/blog-post_363.html
پی نوشت:
۱ ـ «آقا» بسیار به زبان پارسی دلبسته اند و می کوشند تا آن را خوب بکار گیرند؛ ولی چاره ای نیست؛ هنگامی که «کتاب آسمانی» به زبان عربی از هوا فرود آمده و بجای برگردان آن به زبان های دیگر که توده های مردم آسان تر آن را دریابند، به زبان عربی خوانده شدن آن در همه جا پافشاری شده، «آقا» نیز ناخودآگاه گاهی قاتی کرده، واژه های عربی بلغور می کنند!
۲ ـ زبانم لال، در اینجا «آقا» یک نیرنگبازی تمام عیار به خرج می دهد؛
زیرا اگر کسی زبان درازی کند و بگوید، «قانون اساسی» فرآورده ی انقلاب توده های
مردم ایران است و همه ی «خیمه و خرگاه ولایت» نیز به هر رو با بهره برداری از امید
ناآگاهانه ی آن ها سرِ هم و برپا شده، پاسخ خواهد داد:
دستِ خدا اینچنین از آستین در می آید؛ وگرنه، خدا که دست و پا و گوش و چشم ندارد!
معترضه: گرچه از دید من از مغز نیز برخوردار نیست؛ وگرنه، دَبَنگی چون وی که یک نانوایی را نیز بدرستی نمی تواند بچرخاند، چگونه رهبر یک کشور باستانی می شد؟!
۳ ـ با همه ی کوشش در پارسی گویی و پارسی نویسی، هنوز به گوش «آقا» نرسانده اند که واژه های «اگر» و «چنانچه»، هر دو کمابیش به یک آرش اند؛ و نباید آن دو را در کنار یکدیگر بکار برد!
۴ ـ بجای واژه ی از ریشه عربی: «بخیل» می توان از آمیخته واژه ی پارسی: «تنگ چشم» سود برد.
۵ ـ در شرایطی که هر دار و دسته ی بی سر و پای اسلام نما، اسلام پناه و اسلام پیشه ای برای خویش، رهبری پر پشم و ریش برگزیده و کسی در میان دیگر کیش ها، آیین ها و شاخه های گوناگون اسلام و حتا در میان خودِ شیعیان، وی را به عنوان «رهبر مسلمین جهان» به رسمیت نمی شناسد، وی در جهانِ پندار، خود را رهبر مسلمانان و شاید غیرمسلمانان بشمار می آورد! نامه به خردسالان و نوجوانان اروپایی، این انگاره را بیش از پیش نیرومند می کند:
گونه ای خودفریبی بر بنیاد چابلوسی ها و ملیجک بازی های
مشتی دورقاب چینِ دزد و فرومایه که در زیر ردای ساده زیستی ادعایی وی، کار خود را
پی می گیرند و به ریش توده های مردم ایران و شاید خود این دَبَنگ نیز می خندند.
۶ ـ اشاره به کره زمین با بهره گیری از طنز مارک تواین!
۷ ـ این کینه جو و تنگ چشم که دیگِ رشکِ نهادش به هر که از وی برتر است، همواره در جوشش و قُل قُل کردن است، چشمِ دیدن رهبر پیشین را نیز نداشت؛ ولی همچنان در سخنرانی های بیمایه اش، ناچار به پنهان شدن در پشت نام اوست. این را با اطمینان قلبی فراوان می گویم! این را نیز بیفزایم که برخلاف تبلیغات سازمان یافته و دروغ آمیز دم و دستگاه رژیم تبهکار، روح الله خمینی نیز از وی خوشش نمی آمد و نهاد پست و کینه جوی وی را نیک بازشناخته بود!
۸ ـ «مطلقه» ی آن را دروغ می گوید و برای محکم کاری به رهبر پیشین می بندد!
۹ ـ اشاره به هماوندی با «امام زمان» و یاوه هایی اینچنین است که در یک نمونه ی آن، گویا با «امام زمان» در بیابان های قم، قرار و مدار و دیدار داشته است (از زبان امام آدینه ی چابلوس و همیشه گریان: صدیقی)! روح الله خمینی، هیچگاه چنین ادعاهای دروغی بر زبان نیاورده بود!
۱۰ ـ به زبان توده ی مردم یعنی:
آش خودت را بخور و حلیم مش عباس را هم نزن!
***
بسم الله الرحمن الرحیم
پیغمبر اکرم (ص) تابع قانون بود، پس هیچ کس فوق قانون نیست.
حضور محترم رهبر جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله خامنه ای سلام علیکم
مستحضرید آقایان نیوتن و گالیله و دیگر دانشمندان بزرگ علم نجوم از نظم و حاکمیّت قانون در فضا شگفت زده شدند و قائلند که در میلیاردها کهکشان و سیارات، محال و غیر ممکن است حتی یک ستاره لحظه ای از مدار و نظم و قانون خارج شود.
خالق این عالم هستی به بنده برگزیدۀ خویش پیامبر اکرم (صلوات الله و سلامه علیه) در قرآن مجید دستور داده است «به آنچه خدا به تو فرستاده حکم کن و پیرو خواهش های آنان مباش و بیندیش که مبادا تو را در بعضی احکام که خدا به تو فرستاده است فریب دهند.» (مائده/۴۹)
آن بزرگوار در مواردی مثل جنگ احد که حکمی از سوی خدا وجود نداشت، همان گونه که استاد شهید آیت الله مطهری قائل است پس از جلسۀ مشورتی با اصحاب، نظر اکثریت را که مخالف نظر پیامبر(ص) و سالخوردگان صحابه بود، انتخاب فرمود. (نقل به مضمون از سیری در سیرۀ نبوی)
حضرت آقای خامنه ای
در آن هنگامی که حضرت امام خمینی مبارزه با رژیم شاه را شروع نمودند، کسانی پس از سال های آغازین از مبارزه با رژیم فاصله گرفتند و اگر در راه مبارزه کارشکنی نمی کردند هیچ گونه همکاری نیز با مبارزین نداشتند و تا استقرار نظام جمهوری اسلامی و حتی تا رحلت ایشان به سکوت خویش ادامه دادند، لکن پس از رحلت معظم له رفته رفته خود را با نظام هماهنگ نشان دادند تا جائی که اعلام می دارند ولی فقیه فوق قانون است و قانون اساسی فقط جنبۀ تزئینی دارد.
جناب آقای خامنه ای
کیست که نداند ملت ایران با توجّه به سوابق درخشان مرجعیّت شیعه و بر اساس عهد و پیمان با حضرت امام خمینی به صحنه آمدند و مطمئن بودند که هرگز وعده های معظم له نقض نخواهد شد که به چند نمونه از آن اشاره می کنم:
۱ ـ «ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه های خود را
اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنا نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم
و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علیرغم خواست ملت به آن ها تحمیل
کنم. به عهدۀ دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند …» (صحیفۀ
نور، ج ۴، ص ۱۷۹)
۲ ـ «سرنوشت هر ملت دست خودش است … چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ … چه حقی آن ها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟!» (صحیفۀ نور، ج ۴، ص ۲۸۳)
۳ ـ «شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی خواهد به مردم زورگوئی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگوئی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت می کند. پیغمبر اکرم(ص) هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند.» (صحیفۀ نور، ج ۱۰، ص ۲۹)
۴ ـ «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد …» (صحیفۀ نور، ج ۴، ص ۱۹۰)
۵ ـ «عموم ملت از همۀ طبقات آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند و …» (صحیفۀ نور، ج ۳، ص ۴۷)
۶ ـ «در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.» (صحیفۀ نور، ج ۳، ص ۴۸)
حضرت آقای خامنه ای
حاصل عمر امام خمینی استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری، قبل از انقلاب وفای به عهد در اسلام را اینگونه بیان داشته اند: «اکثریّت قریب به اتفاق سیاستمداران جهان از اصل غدر و خیانت برای مقصد و مقصودشان استفاده می کنند … همین قدر که منافع در یک طرف قرار گرفت، پیمان در طرف دیگر، فوراً پیمانش را نقض می کند. چرچیل در آن کتابی که در تاریخ جنگ بین الملل دوم نوشته است و … این همان اصل غدر و خیانت است، اصلی که معاویه در سیاستش مطلقا از آن پیروی می کرد. آنچه که علی(ع) را از سیاستمداران دیگر جهان – البته به استثنای امثال پیغمبر اکرم – متمایز می کند، این است که او از اصل غدر و خیانت در روش، پیروی نمی کند و لو به قیمت اینکه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود، چرا؟ چون می گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفۀ خلافت من پاسداری از این اصول انسانی است، پاسداری صداقت است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، من خلیفه ام برای این ها، … به مالک اشتر می گوید: مالک! با هر کسی پیمان بستی و لو با کافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض کنی. مادامی که آن ها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش، البته وقتی آن ها نقض کردند دیگر پیمانی وجود ندارد. «قرآن هم می گوید: فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم » (توبه/۷) (سیری در سیره نبوی، صفحه ۸۲)
حضرت آقای خامنه ای
با توجه به سخنان استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری(ره) که یک اصل خدشه ناپذیر در اسلام است و با توجه به اینکه حضرت امام خمینی(ره) آن همه وعده ها به ملت داده و عصاره آن قانون اساسی است پس نباید به هیچ کسی اجازه داده شود آن عهد و پیمان مرجعیت با ملت نقض شود، بر همین اساس رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی حضرت آیت الله العظمی منتظری(ره) مرقوم فرمودند: «تصویب قانون اساسی یک امر تعبدی نبوده که برای ثوابش آن را تصویب کرده باشند بلکه برای اجرا و عمل تصویب شده است. هیچ یک از شهروندان عقلاً و شرعاً مجاز نیستند نسبت به تخلف قانون اساسی بی تفاوت باشند چه رسد به اینجانب به عنوان رئیس خبرگان قانون اساسی.» (دیدگاهها، ج ۱، ص ۶۰)
جناب آقای خامنه ای
اینجانب به عنوان یکی از افرادی که در رژیم گذشته، چند سالی فراری و یا زندان بودم و در جمهوری اسلامی چند سال در جبهه حضور داشتم، انتظار دارم به مسئولین ذیربط دستور فرمائید قانون برای همه یکسان باشد و هم صدا با فرزند برومند شهید آیت الله مرتضی مطهری، دکتر علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی که نسبت به رفع حصر از آقای مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد و حجة الاسلام والمسلمین آقای کروبی و آزادی دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی همزمان با دهۀ مبارک فجر دستور آزادی و رفع گرفتاری صادر فرمایید.
با سلام و احترام
حبیب الله امیری سوم بهمن ۱۳۹۳
برگرفته از تارنگاشت «کلمه»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر