چکامه ای از میرزاده عشقی
دردا و حسرتا که جهان شد به کام خر
زد چرخ سفله، سکه ی دولت به نام خر
خر سرور ار نباشد، پس هر خر از چه روی
گردد همی ز روی ارادت غلام خر؟
افکنده است سایه، هما بر سر خران
افتاده است طایر دولت به دام خر
خر بنده ی خران شده، آزادگان دهر
پهلو زن است چرخ به این احتشام خر
خرها تمام محترمند اندرین دیار
باید نمود از دل و جان احترام خر
خرها وکیل ملت و ارکان دولتند
بنگر که بر چه پایه رسیده مقام خر؟
شد دایمی ریاست خرها به ملک ها
ثبت است در جریده ی عالم دوام خر
هنگامه ای به پاست به هر کنج مملکت
از فتنه ی خواص پلید و عوام خر
آگاه از سیاست کابینه، کس نشد
نبود عجب که «نیست» معین مرام خر
روزی که جلسه ی وزرا منعقد شود
دربار چون طویله شود ز ازدحام خر
درغیبت وزیر، معاون شود کفیل
گوساله ای ست نایب و قایم مقام خر
یا رب «وحید ملک»۱ چرا می خورد پلو؟
گر کاه و یونجه است به دنیا طعام خر
گفتم به یک وزیر که من بنده توام
یعنی منم ز روی ارادت غلام خر
این شعر را به نام «سپهدار»۲ گفته ام
تا در جهان بماند پاینده نام خر
خرهای تیزهوش، وزیران دولتند
یاحبذا ز رتبه و شان و مقام خر
از آن الاغ تر وکلایند از این گروه
تثبیت شد به خلق جهان احتشام خر
شخصِ رییسِ دولت ما، مظهر خر است
نبود به جز خر، آری قایم مقام خر
چون نسبت وزیر به خر، ظلم بر خر است
انصاف نیست، کاستن از احترام خر
گفتا سروش غیب، بگوش «امین ملک»۳
زین بیشتر، زمانه نگردد به کام خر
«سردار معتمد»۴ خر کی هست جرتغوز
کز وی همی به ننگ شد، آلوده نام خر
امروز روز خرخری و خرسواری است
فردا زمان خرکشی و انتقام خر
زنده یاد میرزاده عشقی
پانوشت:
۱ ـ وحیدالملک شیبانی
۲ ـ فتح الله اکبر (سردار منصور رشتی)
۳ ـ مرزبان رشتی وکیل پیشین مجلس
۴ ـ اکبر رشتی وکیل پیشین مجلس
https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/10/blog-post_350.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر