صفحات

۱۴۰۳ شهریور ۱۵, پنجشنبه

سپارش های ملوکانه درباره ی چگونگی برداشت از صندوق ملی ـ بازپخشش

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

با سلام و تحیت، در پاسخ به مرقوم شماره ۶۳۶ – ۹۸/م مورخ ۱۸/۱/۱۳۹۸ آن‌ جناب، سپارش های بایسته زیر را با شما و مسوولین یکی از دیگری پاکدست نظام در میان می نهم:

۱ ـ برداشت از صندوق، تنها برای جبران زیان های تندآب هاست؛ از موجودی صندوق، خُرد خُرد بردارید و تهِ آن را یکباره بالا نیاورید؛

۲ ـ هر برداشتی باید با اِذن این حقیر انجام شود و شماره های برداشت نیز یادداشت شود تا در پایان، کار به بگومگوی مسوولین که یکی، مثلا آقای عبدالعالی از این سو بگوید، ده بار برداشته اید و آقای عبدالمالی از آن سو نیمی از آن را بپذیرد، نکشد؛

۳ ـ در هر بار برداشت، سهم امامین و منظور از آن، تنها ۱۲ امام نیست، منظور و زود، تند، سریع پرداخت شود تا کمک به مردم آسیب دیده، برکت یابد؛

۴ ـ در کمک به عوام النّاس، شتابزده عمل نکرده از دوباره کاری خودداری کنید!

۵ ـ اعضای خانواده از ننه و بابا و اخوی گرفته تا عمه و دایی و خاله و زن دایی را به کمک فرانخوانید و علی الخصوص، مشارکت سرخه ای ها در این کمک ها را حتا چنانچه اعضای خانواده نباشند، ممنوع اعلام می کنم؛

۶ ـ مسوولین دست اندرکار باید انشاء الله توجه داشته باشند که همه ی تندآب ها در ولایت مقدس خودمان رخ داده و نه در کانادا و اینا که چنانچه تندآبی هم در آنجاها آمده باشد به خودشان مربوط است و ما وظیفه ای برای کمک به آن ها بر دوش نداریم. وقتی «واینا» می گوییم، یعنی فلسطین و سوریه و لبنان و عراق و جاهای دیگر را نیز دربرمی گیرد؛

۷ ـ از «حشره های شعبی» استفاده ی موثر بعمل آورده، فریاد هر نفس کشی را در گلو خفه کنید؛ برای هیچ و پوچ، ساز و برگ یافته به جنگ ابزار نیامده اند؛ و

۸ ـ از بر زبان راندن حرف مفت درباره ی ابر و باد و فلک و اینا تا آنجا که ممکن است، خودداری نمایید تا عکس آن ثابت نشود. خودمان اینجا هستیم و همین برای هفت پشت عوام النّاس بس است. شما لازم نکرده، پای تان را هر بار در کفش اینجانب کنید و گند کار را درآورید!

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته (بزبان پارسی: دامت پر برکت باد!)

سیّد سلطانعلی گدای حقیر     ۲۳ فروردین ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/04/blog-post_60.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از دریافت دیدگاه ها و انتقادهای شما خرسند خواهم شد.