«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ آبان ۱, پنجشنبه

هنگامی که کشورها در کنار هم به رویارویی با امپریالیست ها برخیزند ...

نه جانم! هنگامی که کشورها کنار هم بایستند و به رویارویی با امپریالیست ها و از آن میان، امپریالیست های «یانکی» برخیزند، همه ی تنش های ریز و درشت جهان در روندی شتابان کاهش یافته، جهان رنگ آرامش و همزیستی آشتی جویانه میان ملت ها و خلق های گوناگون بخود خواهد دید.۱ در چنان روندی، خرموش های اسلام پیشه ی فرمانروا بر ایران که تو کون کُلُفت نابخرد، حساب و کتاب آن را از توده های مردم ایران جدا نکرده ای نیز ناچار به گریختن از ایران و پناه بردن به لانه های تازه ی خود در پناه شما خواهند شد و چنانچه کار بالا گیرد، نه لانه ای برای آن ها و دیگر تبهکاران ریز و درشت در هیچ جایی از جهان یافت خواهد شد و نه از شما دیوانسالاران تبهکار نام و نشانی بر جای خواهد ماند. سیاست شما و همپالکی های اروپای باختری تان، از گذشته ای دورتر تاکنون و در بازه ای از زمان تا آینده ای که در همچنان بر روی این پاشنه می چرخد، کمک به پایداری همه ی این تبهکاران و همراه با آن، افزایش و گسترش تنش در جای جای جهان و هر جا که دست و پای تان دراز شود، جنگ افروزی خواهد بود. شما حتا بیش از همه ی رژیم های تبهکار منطقه ای در اینجا و آنجا از گردش به چپ در «کشورهای پیرامونی» جهان سرمایه داری که نابودی این سازندِ۲ از سال ها پیش به این سو زمینگیر شده را شتاب خواهد بخشید، می ترسید و درست به همین شَوَند است که در کردار از همه ی رژیم های تبهکار جهان و رژیم خرموش های اسلام پیشه فرمانروا بر ایران در جایگاه تبهکارترین رژیم جهان و همه ی تاریخ ایران پشتیبانی می کنید؛ تنها چیزی که در پهنه ی آنچه سیاست نام نهاده اند و جز سیاست بازی رسوا شده ای در چشم توده های مردم جهان بیش نیست، برجای می ماند، نمایش های هر روز بیمایه تر و بیمزه تری از سینه سپر کردن برای آزادی و «دمکراسی» و پاسداری از هوده ی آدمی است که با آغاز چنان روندی با شتاب بیش تری رنگ خواهد باخت و همه تان رسوا خواهید شد. زمان آبستن دوران دیگری است و در نیز ناگزیر و بی هیچ گمان و گفتگو بر پاشنه ای دیگر خواهد چرخید؛ چه بهتر که بی جنگ جهانی دیگری!

ب. الف. بزرگمهر  یکم آبان ماه ۱۳۹۹

پی نوشت:

۱ ـ «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها] بر این باور است که ایران بزرگترین ترسایش* برای همزیستی آشتی جویانه (صلح) و آرامش (امنیت) در خاورمیانه** است. ما می‌دانیم هنگامیکه کشورها کنار هم می‌ایستند و با ایران به رویارویی می‌ پردازند، جهان جای آرام تری است.

گفته های از هر سو که بنگری نادرستِ «کلی کرافت» (یا شاید همانا «خرچنگ کون کُلُفت»)، نماینده ی «یانکی» ها در نشست ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۹ «شورای امنیتِ سازمان نامور به ملت های یگانه»، برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ ۳۰ مهر ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

* واژه ی ترسایش، پیشنهاد کاربری در یکی از واژه نامه های اینترنتی بجای واژه ی از ریشه عربی «تهدید» است.

** اینگونه واژه های ساخته و پرداخته شده از سوی کشورهای امپریالیستی باخترزمین در دوره ی چیرگی شان بر سرزمین های دیگر ملت ها و خلق ها با بینشی ناروا بر بنیاد کانونمندی اروپای یاختری (eurocentrism) را باید از فرهنگ واژه ها دور ریخت. به عنوان نمونه، اندکی هم شده با خود بیندیشید که مردم چین، ژاپن، کره، فیلیپین و ... بپذیرند که «ما باشندگان خاور دور هستیم»؛ سرزمین هایی که از گوشه چشمی دیگر به این شَوَند که آفتاب در آنجا زودتر از سایر جاهای این کهن ترین «بزرگ خشکی» (قارّه) جهان سر می زند، واژگون آنچه بر بنیادی نادرست ساخته و پرداخته شده، «خاور نزدیک» هستند؛ نه «خاور دور»!

«کشورها و منطقه ای (اروپای باختری) که بخش عمده ای از تاریخ و فرهنگ و پیشرفت خود را مدیون آسیا و بویژه منطقه ای که ایران ما در مرکزش قرار دارد، است و با این همه از دوران باستان به این سو ناجوانمردانه ترین و ددمنشانه ترین جنگ ها را در جهان به راه انداخته و برای مدتی کم و بیش ۲۰۰ ـ ۲۵۰ سال فرهنگواره ای دروغین بر پایه ꞌمرکزگرایی اروپاꞌ (eurocentrism) پدید آوردند که هنوز نیز رگه های آن در کتاب های آموزشی شان از پایین تا بالا دیده می شود و از آن بدتر بچه ننرهای ایرانی که نه برای دستیابی به دانش و فن که برای مدرک گرفتن و عنوانی یافتن در این کشورها آموزش می بینند، همین آشغال ها را به خود به ایران و سایر کشورها می آورند و در دانشگاه ها توی مغز دانشجویان ایرانی یا کشورهای دیگر می کنند!» برگرفته از یادداشتِ «باغ وحشی از آدمیان در هر دو سوی پرچین ...» ب. الف. بزرگمهر   دوم بهمن ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/01/blog-post_5704.html

۲ ـ واژه ی «سازند» را می توان بجای واژه ی از ریشه لاتینی «فرماسیون» (formation) در چارچوب اقتصادی ـ اجتماعی آن برای دوره های بلند تاریخی: «برده داری»، «خاوندی»، «سرمایه داری» و با اندک چشم پوشی «سوسیالیستی» بکار برد: «سازند برده داری»، ...

از دید من، کاربرد واژه ی «سازند» برای چنان دوره های بلند تاریخی از «برده داری» گرفته تا «سرمایه داری»، دربرگیرنده تر و سزاوارتر از کاربرد واژه ی «سامانه» system») است که این یک را نیز در چارچوب بسته تری می توان بجای «فرماسیون» بکار برد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

واژه ی «سازند» را همتراز با واژه ی از ریشه لاتینیِ «فرماسیون» (farmation) بکار برده ام که از دیدِ من از آرش و مانشی دربرگیرنده تر از واژه ی «سامانه»، همتراز با واژه ی از ریشه لاتینیِ «سیستم» (system)، برخوردار است.

برگرفته از پی نوشت یادداشت «بهتر آن است از زخم شمشیر بمیریم تا از گرسنگی!» ب. الف. بزرگمهر ۱۸ آذر ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/12/blog-post_48.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!