با نوایِ بانو سپیده رییس سادات
ره به خرابات بُرد، عابد پرهیزگارسفره ی یکروزه کرد، نقد همه روزگار
ترسمت ای نیکنام، پای برآید به سنگ
شیشه ی پنهان بیار تا بخوریم آشکار
گفتم گره نگشوده ام زان طُرّه تا من بوده ام
گفتا مَنَش فرمودهام تا با تو طَرّاری کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند
زان طُرّه ی پرپیچ و خم، سهل است اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیّاری کند
گزیده ای از سروده های شیخ
اجل سعدی شیرازی و حافظ شیرین سخن
ویدئوی پیوست: از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیّاری کند
برگرفته از «تلگرام» هفتم آذر ماه ۱۳۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر