«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ آذر ۷, جمعه

از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیّاری کند

با نوایِ بانو سپیده رییس سادات

ره به خرابات بُرد، عابد پرهیزگار
سفره ی یکروزه کرد، نقد همه روزگار

ترسمت ای نیکنام، پای برآید به سنگ
شیشه ی پنهان بیار تا بخوریم آشکار

گفتم گره نگشوده ام زان طُرّه تا من بوده ام
گفتا مَنَش فرموده‌ام تا با تو طَرّاری کند

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او باشد که دلداری کند

زان طُرّه ی پرپیچ و خم، سهل است اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیّاری کند 

گزیده ای از سروده های شیخ اجل سعدی شیرازی و حافظ شیرین سخن

ویدئوی پیوست: از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیّاری کند

برگرفته از «تلگرام» هفتم آذر ماه ۱۳۹۹



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!