آرمان ما نخست به آفتابه
وصل بود؛ ولی امام راحل به «نوفل دو شاتو» که تشریف فرما می شدند با تعجیلی که
بخرج دادند، آن را در نجف اشرف جا گذاشتند. در آن روستای کوچک نزدیک به پاریس هم
نه نیازی به آفتابه بود و نه آفتابه سازی پیدا می شد که بتوان آفتابه ای درست و
حسابی از وی خریداری کرد. به هر رو، در شلوغی های آن روزگار، برو بیاها و بده
بستان ها با نمایندگان کشورهای گوناگون، آرمان مان بدست فراموشی سپرده شد و کسی از
آن یاد نکرد؛ تا آنکه مدت ها گذشت و آرمان مان به سانتریفوژ وصل شد. دیری نگذشت که
با روی کار آمدن وزیر بیرونی مان: «سیّد از خر جسته»، آرمان مان سخت به «برجام»
گره خورد؛ بگونه ای که حتا پس از مرگ جانگداز آن در زیر دست و پای آن غول بیابانی «یانکی»
هنوز به آن وصل است! ولی اینک، اینگونه که امام آدینه گرانقدرمان، همین دیروز در
بجنورد فرموده اند، گویا آرمان مان هوایی شده و
به هیچ چیز جز موشک بند نیست:
«وی پشتوانه ایستادگی را
موشک های دور برد دانست و گفت: ... آنچه مشت ما را محکم کرده، موشک های دور برد
ماست ...
»*
ما تاکنون می پنداشتیم که پشتوانه ی ایستادگی مان، آرمان
مان است؛ ولی اکنون پاک گیج شده ایم. اینگونه که پیداست و بوی آن می آید، آرمان
مان، جایی در نزدیکی همان آفتابه و به گوزی بند است.
ب. الف. بزرگمهر
۲۰ مهر ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/10/blog-post_28.html
* «وی
پشتوانه ایستادگی را موشک های دور برد دانست و ادامه داد: موشکهای میان برد ما بر
سر ۴۰
نفر از سران داعش فرود آمد وآنان را به جهنم فرستاد. انچه مشت ما را محکم کرده
موشک های دور برد ماست ، اگر آمریکا دست از پا خطا کند و سعودی را به جان ما بیندازد
باید بداند که تل آویو با خاک یکسان میشود.» برگرفته از «ایسنا» ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۷
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر