در اصل اتفاقاتی که در سال های ۹۰ و ۹۱ برای بابک زنجانی افتاد، سرآغاز ثروتمند شدن او شد!
بابک زنجانی جوان موبور ۴۳ ساله ای است که این روزها هر کجا سرک می کشی از باشگاه فوتبال و فیلم های سینمایی تا شرکت هواپیمایی و هتل های کیش اسمش به گوش می رسد.
میلیاردری که چند روز پیش مجبور شد تا ساعت ۳۰ هزار دلاری اش را تحویل بدهد و بدون ماشین بنز و هواپیمای شخصی اش از سربالایی تپه های اوین بالا برود.
او این روزها پشت میله های زندان دستش از ثروت چند ده میلیارد دلاری اش کوتاه شده است.
نخستین بار نام بابک زنجانی در فیلم افشاگری محمود احمدی نژاد از برادران لاریجانی در مجلس شنیده شد، فردی که قرار بود فاضل لاریجانی رابط او با سعید مرتضوی رییس وقت سازمان تامین اجتماعی باشد تا در آن سازمان سرمایه گذاری کند.
ملاقاتی که بعد ها از سوی زنجانی «کوتاه و بدون هیچ درخواستی خوانده شد». امروز داستان بابک زنجانی مانند پازلی هزار تکه است. پازلی که از ۶۴ شرکت ایرانی و خارجی و افراد ریز و درشتی تشکیل شده که مجموع آن ها در کنار یکدیگر نام بابک زنجانی را به تصویر می کشند.
زنجانی مبدا ثروتمند شدنش را اینگونه روایت می کند که در لباس یک سرباز ساده از پادگان به بانک مرکزی منتقل می شود و بعد از این که به عنوان راننده رئیس بانک مرکزی وقت انتخاب می شود از طریق تزریق ارز توسط بانک مرکزی به بازار به سودی روزانه معادل ۱۸ میلیون تومان درسال های ۱۳۷۵ ـ ۷۶ می رسد. به گفته زنجانی این سرآغاز ورود جدی اش به عرصه اقتصادی است. اما تردید در مجموعه گفته های متناقض بابک زنجانی در مورد نحوه رسیدن به این ثروت افسانه ای، ذهن را به این سمت می کشاند که شاید بتوان تکه های پازل را طور دیگری کنار هم گذاشت؛ پازلی که در نهایت شاید یک میلیاردر کاغذیِ تو را در ذهن به تصویر می کشد.
بابک زنجانی همواره خودش از خودش روایت کرده است. «تدبیر» برای اینکه روایت جدیدی از زنجانی داشته باشد با یکی از نزدیکان زنجانی گفت و گو کرده است. این فرد که مدت ها از دستیاران بسیار نزدیک زنجانی بوده، روایتی تازه از این میلیاردر به زبان می آورد. روایتی که با روایت خود زنجانی از خودش تفاوت های زیادی دارد. این فرد در نهایت حاضر نشد، نامش فاش شود؛ حالا یا از ترس نان یا از ترس جان!
این گفت و گو در۵ بخش منتشر می شود. در بخش نخست، از سرآغاز ثروتمند شدن زنجانی که برخلاف ادعایش به سال های خیلی دور نمی رود و از ترفندهای زنجانی برای جابجایی پول سخن می گوید.
علی گلباز گروه اقتصاد «تدبیر»
***
زنجانی این همه پول را از کجا آورده است؟
کدام پول؟!
یعنی چه؛ ایشان میلیارد ها دلار پول دارد؟!
در خصوص بابک زنجانی، یکسری مطالب در روزنامه ها و سایت ها عنوان شده که ایشان در هفت، هشت سال اخیر به این ثروت زیاد رسیده است؛ ولی در اصل، اتفاقاتی که در سال های ۹۰ و ۹۱ برای ایشان افتاد، سرآغاز این ثروت شد. همین دوره اوج حرکت های ایشان بود که باعث اختلال های مالی شدید در وزارت نفت شده است. ببینید! کل ماجرای ۲ هزار میلیارد بدهی معروف بابک زنجانی به وزارت نفت بابت پول فروش نفت از بهمن ۹۰ است که تا شهریور ۹۱ این ماجرا به اوج خودش می رسد.
یعنی زنجانی تا سال ۹۰ چنین ثروتی نداشت و تنها در کم تر از دو سال به این نقطه رسیده است؟!
بله!
چه اتفاقی در این سال ها برای زنجانی افتاده که دو ساله راه هزاران ساله را رفته است؟
تکنیکی [بخوان: ترفند] که ایشان در این سال ها استفاده کرده، تکنیک جدیدی نیست و قبلا هم با این تکنیک در مجموعه بانکی، کارهای کوچکی از جمله در موسسه مالی «ث» و «مجموعه سرمایه گذاری پیام» انجام گرفته است. در طی تمام این سالها از یک شگرد همیشگی استفاده کرده است؛ ولی این بار به واسطه نوع ارتباطی که با مقامات دوره آقای احمدی نژاد و مجموعه عمرانی «ق» برقرار کرده بود، توانست پول ها را در حساب خودش نگه دارد و از چرخش پولی که ایجاد می کرد، منافعی برای خودش به وجود بیاورد.
یکی از مهم ترین کارهایی که از بابک زنجانی یک میلیاردر ساخت، انتقال و جابجایی پول بود. تکنیک جابجایی ایشان هم این بود که مجموعه ای را تحت عنوان First investment Islamic bank در مالزی خریداری کردکه این بانک در اصل یک مجموعه شرکتی off shore کوچک در مالزی بود و در یک ساختمان بسیار کوچک اداره می شد. جالب است بدانید، ایشان تجهیزات «سوئیفت» آن مجموعه را داخل دفتر ایران شان قرار دادند.
دفتر شان در خیابان آزادی است.
چه کاری در این دفتر انجام می شد؟
عملا کار نقل و انتقال پولی را که قرار بود در بانک و از داخل مالزی انجام شود از طریق مجموعه تحت نظارت ایشان در خیابان آزادی انجام می شد. در این سیستمی که در داخل ایران درست کرده بودند، کارت هایی را تحت عنوان «bn 2 Ibn» صادر کرده بودند و این ها را به بانک های داخلی می فروختند. با صدور این کارت ها، یک شبکه بدون امنیت برای نقل و انتقال پول ایجاد کرد. در این شبکه برای هر انتقال، هفت دهم درصد، کارمزد می گرفتند و عملا چون انتقال پول در شبکه خودشان و با سیستم داخلی خودشان انجام می شد به ازای هر بازگشتی که حواله های بانکی می خورد، دوباره هفت دهم در صد شان را می گرفتند. بطور مثال، اگر یک میلیون دلار را جا به جا می کردند، بر اساس توافقی که با سیستم بانکی داشتند، هفت هزار دلار پول دریافت می کردند و زمان رسیدن پول به مجموعه بانکی را سه روز اعلام می کردند؛ ولی این پول بعد از ۱۰ روز برگشت می خورد و باید یکبار دیگر حواله می شد و دوباره ۱۰ روز طول می کشید و دوباره برگشت می خورد. عملا شما می بینید که این رقم برای جابجایی به جای هفت هزار دلار به یک رقم ۲۱ هزار دلاری که حتی ۳۶ هزار دلاری هم می رسید هم پول می گرفتند. در این فاصله ای هم که اعلام می کردند پول برگشت خورده است و به حساب نرفته و باید دوباره انتقال داده شود، این پول در چرخش مجموعه بابک زنجانی بود و در این مدت با صرافی ها کار می کرد.
این کار را برای چه بانک هایی انجام می داد؟
برای بانک های مختلفی از جمله بانک «م» و بانک «ا» که قبلا موسسه مالی اعتباری بوده، اما الان بانک است. البته این بانک ها تخلفی نمی کردند و تنها فرایند عادی کارشان را طی می کردند.
به جای پول، تسهیلات و امکانات دیگری هم از بانک ها می گرفت؟
بله! نمونه ی معروفش همین «پروژه ایران زمین» یا «بازارچه قدیم شهرک غرب» است که بجای کمیسیونی است که از یک بانک «ا» که قبلا موسسه مالی اعتباری برای جابجایی های پول دریافت کرده است.
این تکنیک را از مجموعه صرافی های متعددی که در کشور وجود دارد، شروع کرد. صرافی ها هیچ وقت دل خوشی از زنجانی نداشتند.
از چه بابتی صرافی ها از زنجانی دل خوشی نداشتند؟
در بین صرافی ها شهره خاص و عام بود، پول هایی که «بابک» جابجا می کند با زمان های طولانی که بعضی اوقات به ۴۵ روز هم می رسید، منتقل می شود.
با پولی که در این فاصله در مجموعه اش در گردش بود چه کار می کرد؟
در این ۴۵ روز، پول در سیستم بانکی بابک زنجانی گردش داشت و در این فاصله، ایشان از این پول استفاده می کرد و به عنوان پشتوانه مالی خودش قرار می داد و در بانک ها «ال سی» باز می کرد و این را به عنوان «asset» برای «RMA» بین بانکی استفاده می کرد و از آن بهره می برد. این اتفاق در دوره های بعد به این شکل صورت گرفت که زنجانی از این پشتوانه ها استفاده کرد و با مجموعه عمرانی «ق» برای جابجایی پول وارد مذاکره شد.
جابجایی پول هایی که مجموعه عمرانی «ق» برای خرید های خارجی خود از جمله خرید جرثقیل های سنگین و لایه روب و بحث هایی از این دست احتیاج داشت و خرید این تجهیزات را از طریق بانک های خارجی انجام می داد.
برای این مورد از چه روشی استفاده می کرد؟
شیوه کار به این ترتیب بود که پول از مجموعه بانک مرکزی به حساب ایشان در «هالک بانک ترکیه»، «میر بانک روسیه» و یا «کنلون چین» ورود پیدا می کرد و ایشان آن پول را از طریق «first investment Islamic bank» می چرخاند و به بانک های دیگر دنیا منتقل می کرد و خریدها را انجام می داد.
برای این کارها سهمیه ارزی هم داشت؟
سهمیه ارزی که ایشان تا قبل از بهمن ۹۱ استفاده می کردند، عملا با ثبت سفارش و سفارش هایی که بانک ها به ایشان می دادند، انجام می شد و این پول عمدتا در کانال درستش مصرف می شد. اما بعد ازآن دوره، این پول در کانال درستش مصرف نشد.
چه کانال نادرستی؟ یعنی این پول ها وارد بازار ارز می شدند؟
یک بخش برای خرید کالاهای مورد نیاز و سفارش شده داخل مصرف می شد و مابقی به کانال های دیگر برده می شد که در آن کانال ها تفاوت قیمت ارز هر چه قدر بیشتر می شد، مابه التفاوت سود ریالی که برای زنجانی باقی می ماند، رقم قابل توجهی بود. این کار در بهمن ۹۰ به اوج خودش رسید؛ در حالی که ایشان دلار دولتی را با رقم ۱۰۰۰ تومان می خرید و همان دلار را در بازار آزاد با ۲۴۰۰ تومان می فروخت که این رقم با روند صعودی که داشت تا ۳۰۰۰ تومان هم رسید و ایشان از این مابه التفاوت نهایت استفاده را می کرد.
http://tadbirkhabar.com/economy/10448
همه را با هم دور زده است.
وزارت نفت که قرار بود با دست فرمان زنجانی، پیچ تند تحریمهای اتحادیه اروپا و
آمریکا را دور بزند، فرمان را کمی بیش تر چرخاند و مسئولین وزارت نفت و بانک مرکزی
را هم دور زد. پول نفتی که روزی قرار بود سر سفرهها بیاید، نفتش سر از بندری در
مالزی در آورد و پولش هم به جیب بانکهای خارجی رفت.
در بخش نخست گفتگوی "تدبیر" با دستیار بابک زنجانی، او نحوه رابطه زنجانی با چند بانک و موسسه مالی را روایت کرد. دستیار ارشد زنجانی گفت که بابک زنجانی از سال ۹۰ به بعد تبدیل به یک سوپر میلیاردر شده است.
در بخش دوم گفت و گو آن گونه که دستیار زنجانی روایت میکند،او
همه را با هم دور زده است. وزارت نفت که قرار بود با دست فرمان زنجانی، پیچ تند
تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا را دور بزند، فرمان را کمی بیش تر چرخاند و
مسئولین وزارت نفت و بانک مرکزی را هم دور زد. پول نفتی که روزی قرار بود سر سفرهها
بیاید، نفتش سر از بندری در مالزی در آورد و پولش هم به جیب بانکهای خارجی رفت.
روایت این همکار سابق بابک زنجانی از ماجرای سربازی او هم
متفاوت از آن چیزی است که زنجانی، سرِ زبان رسانهها آورده است. حکایت خاطرات
وارونه زنجانی در روایتهایی که از خودش میکند سر درازی دارد و "تدبیر" در
این گفت و گو بخشی از آنها را همراه با دستیار ارشد سابقش بررسی میکند.
علی گلباز گروه اقتصاد «تدبیر»
بخش دوم
ماجرایی که بابک زنجانی به عنوان مبداء پول دار شدنش اعلام
کرده را که میدانید؟
کدام ماجرا؟
من یک سوال میخواهم بپرسم! آقای مرحوم نوربخش امروز
نیستند که بتوانند از خودشان دفاع کنند؛ ولی آیا یک مجموعه ای تحت عنوان بانک
مرکزی با یک مدیر کل و مجموعه ای از مدیران ارشد و کارشناسان نیاز به این دارد به
سربازی که به عنوان راننده رییس بانک مرکزی مامور به خدمت شده اعتماد کند و جابجایی
مالی بخشی از مجموعه بانک مرکزی را در اختیار ایشان قرار بدهد؟! یعنی حتی یک نفر
در بانک مرکزی نبوده که این وظیفه را به عهده او بگذارند؟ اصلا چنین موضوعی دروغ
است. آن هم از فردی مانند نوربخش. کسی که همه او را به عنوان یک مدیر توانمند و با
پرنسیب میشناسند. این دروغ محض است. تزریق ارز توسط بابک زنجانی با دستور مرحوم
نوربخش به بازار افسانه است.
گفتن دروغی به این بزرگی اعتماد به نفس زیادی میخواهد؛ شما
مطمئن هستید؟
بله! بابک زنجانی به این اعتقاد دارد که هر خبری هر چه قدر
بزگتر باشد، سنجش درستی آن سخت تر میشود. به ما هم همین را مدام میگفت. این
تکنیک زنجانی است. در همین راستا هم همه جا میگوید که مرحوم نوربخش به من اجازه
فروش ارز را داده است؛ اما عقل هم چیز خوبی است! آقای زنجانی میگوید که روزی ۱۷
یا ۱۸ میلیون تومان در حدود ۲۰
سال پیش از محل این کار به دست میآورده. به نظر شما اصلا اجازه میدادند این چنین
سودی به جیب یک جوان سرباز و نه حتی کارمندان سیستم برود؟ من شخصا با آقای نوربخش
از نزدیک در ارتباط نبودم؛ ولی دوستانی که با ایشان کار کردند متفق القولند، این
یک دروغ بزرگ تاریخی بابک زنجانی است و قابل سنجش نیست؛ چون خیلی بزرگ است.
مهمترین دلیلش این است که شخصی که زنجانی از وی نام میبرد،
فوت کرده و نمیتواند حرفهای زنجانی را تایید یا رد کند. زنجانی هم از این
فرصت استفاده میکند و مسائلی را به ایشان نسبت میدهد. ماجرای پولدار شدن
آقای زنجانی و به دست آوردن نامشروع این همه ثروت به آن زمانی بازمیگردد که
پای آقای زنجانی از سال ۱۳۹۰ به بعد
به دلیل برخی ارتباطهای خاص به چاههای نفت کشیده شد.
زنجانی از چه تاریخی پایش به فروش نفت ایران باز شد؟
در بهمن ماه سال ۹۰، زنجانی از سوی مجموعه عمرانی «ق. خ» به وزیر نفت
معرفی شد و طی آن اعلام شد که آقای زنجانی میتوانند نفت ایران را بفروشد.
در مرحله اول، ایشان مخازنی را در مالزی اجاره کردند که در
میان دوستان مشهور است که این مخازن را خریدند؛ ولی این مخازن اجاره ای است و بعد
از انتقال نفت ایران به مالزی از آن جا شروع به فروش نفت ایران کردند. بعد از
فروش نفت، یک منبع مالی بسیار عظیم در اختیار بابک زنجانی قرار گرفت. تاجری
که به سادهترین اصول بانکداری بین المللی واقف نبود به خاطر یک معرفی با امکان
فروش نفت آن هم در مقطعی به صورت تقریبا انحصاری به یک منبع مالی عظیم دست یافت.
بعد از در اختیار گرفتن این سرمایه عظیم که از فروش نفت ایران به دست آورده بود،
بهترین فرصت مهیا شد که این پول را به صورت سپرده در بانکهای خارجی قرار دهد.
من نمیخواهم این قضیه را خیلی پیچیده کنم. اینکه بابک
زنجانی و شرکتهایش از سمت اتحادیه اروپا و آمریکا به بهانه فروش نفت ایران در
لیست تحریمها قرار گرفت، جزو خواستهای خود بابک زنجانی بود. یعنی خودش به نحوی
عمل کرد که روی او حساس شوند تا در لیست تحریمها قرار بگیرد.
برای پی بردن به این موضوع باید به بازه زمانی اعمال تحریمها،
ورود بابک زنجانی به ماجرای فروش نفت و بعد قرار گرفتنش در فهرست تحریمهای
اتحادیه اروپا و امریکا توجه کرد. زنجانی در اصل با کمک همین تحریمها زمان میخرید.
مهمترین دلیلی که میتواند داشته باشد، این است که بابک
زنجانی با این کار میتوانست حق به جانب بگوید که به خاطر تحریمها،
پول حاصل از فروش نفت ایران را نمیتوانم داخل ایران بیاورم و این پول در حساب میماند.
قدرت و اعتبار این حجم از پول را در حساب او تصور کنید. بعدا دیدید در
تمام مصاحبه هایش و همراه با یک حجم عظیمی از تبلیغات اعلام کرد که اگر کسی میتواند
به حساب شرکت نفت ایران ۱۰۰ دلار
واریز کند،
من هم پولهای دیگر را منتقل میکنم. این تکنیک به بابک زنجانی این اجازه
را داد که ادعا کند، هم شرکت نفت و هم من در تحریم هستیم و به همین دلیل این
انتقال پول عملا امکان پذیر نیست و پول را آنجا که دلش میخواست و به نفعش بود،
بلوکه کرد.
با این پولی که در بانکهای خارجی بلوکه شده بود، کاری هم میشد
انجام دهد؟
اتفاقی که میافتاد این بود که پولهای فروش نفت
پشتوانه مالی بسیار سنگینی برای بابک زنجانی ایجاد کرد؛ پولی که در اصل حاصل از
فروش نفت ایران و متعلق مردم بود. این پول در حسابهای خارجی بابک زنجانی
بلوکه شده بود و ایشان به پشتوانه این پولهایی که در بانک بلوکه شده بود و بر
اساس نوع ارتباطی که در بانک خودش داشت، شروع به خریدهای اعتباری و مدت دار میکرد.
از جمله این خریدهای اعتباری و مدت دار، خرید «کنت بانک» در تاجیکستان و خرید
هواپیماهای «ایر قشم» بود که البته در مورد این هواپیماها و قیمت خرید آنها
بحثهای فراوانی وجود دارد. در کنار این خریدها با «ال سی» هایی که باز میکرد،
کالاهایی که قابل تبدیل شدن به پول نقد هستند را خریداری میکرد.
مثل جابجایی طلا و حجم سنگینی از فلزات مثل آهن که اینها
را تبدیل به پول میکرد و هنگامی که این کالاها تبدیل به پول میشدند، میتوانست
این پولها را داخل ایران بیاورد؛ اما با به دست آوردن سود زیاد و استفاده بردنهای
مکرر از پولی که از نفت در حسابش مانده بود.
www.tadbirkhabar.com/news/economy/10563
این گزارش روشنگر و تکان دهنده از سوی اینجانب، بویژه در
نشانه گذاری ها ویرایش شده است. برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] همه
جا از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر
***
بخش سوم
زنجانی افراد ویژه را آلوده می کرد تا محافظ امنیتش باشند / دولت روحانی امپراتوری کاغذهای محرمانه زنجانی را آتش زد
زنجانی اختیاردار چاه های نفت شده بود/ شرکت هایی ایجاد،افراد ویژه را جذب و برای پوشش استفاده کرد.
گروه اقتصاد "تدبیر"، علی گلباز: در بخش نخست گفتگوی "تدبیر" با یکی از دستیار ان ارشد بابک زنجانی(که نمی خواهد نامش فاش شود) ریشه ثروت این میلیاردر، بر خلاف روایتی که سر زبان ها انداخته بود به نیمه سال 90 رسید. در بخش دوم گفتگو هم دستیار زنجانی توضیح داد که او آنگونه که ادعا می کند رابط نوربخش، رییس بانک مرکزی در دولت هاشمی رفسنجانی برای تزریق ارز به بازار نبوده و ادعای زنجانی مبنی بر میلیونر شدن در زمان سربازی را افسانه اعلام کرد. همچنین دستیار زنجانی توضیح دادکه خودش خواسته که در فهرست تحریم های غرب علیه ایران قرار بگیرد تا به این طریق بتوان پول نفت را بیرون از ایران در حساب هایش بلوکه کند.
در بخش سوم گفتگو، زنجانی از پشت فرمان دور زدن تحریمها
پایین می آید و ردای سرگردانی بین بانکهای خارجی را از تن در میآورد. او لباس
یک نقش جدید را به تن میکند و سرنخ 68 شرکت داخلی را به دست میگیرد.
درک می کنم که درک رفتار آقای زنجانی و شگردهایش برای شما
و مردم دشوار باشد. برای همین است که او می تواند میلیاردها دلار پول نفت را بلوکه
کند و شما نه. بگذارید یک داستان برایتان تعریف کنم.
من همیشه یک مثال در مورد تکنیک زنجانی میزنم که آن را
برای شما هم بازگو می کنم. یک روز مردی به پسرش گفت: "قصد ازدواج داری؟"
پسر جواب داد: "شما که بهتر میدانید من وضع
مالی خوبی ندارم، کار هم که ندارم و فقط در دانشگاه IT
خواندم ، وضع مالی ضعیفی هم دارم و فکر نکنم بتوانم یک خانواده را اداره
کنم."
پدرش گفت: " حتی اگر دختر مورد نظر، دختر بیل گیتس
باشه؟"
پسر جواب داد: "من برای ازدواج با دختر بیل گیتس
علاقه زیادی دارم."
پدر خودش را به دفتر بیل گیتس رساند. بعد از این که سر بحث
را باز کرد، گفت : "من برای دختر شما یک داماد خوب سراغ دارم."
بیل گیتس با تعجب سوال میکند: "چه کسی؟"
مرد جواب میدهد: "پسر من."
بیل گیتس با تعجب جواب میدهد: "من چرا باید پسر شما
را به عنوان داماد خودم انتخاب کنم؟ من هیچ علاقه ای به این کار ندارم"
پدر میگوید: "حتی اگر ایشان قائم مقام بزرگترین
بانک این کشور باشد؟ "
بیل گیتس فکر میکند و میگوید: "پسرتان را به من
معرفی کنید."
پدر از آنجا به دفتر مدیر عامل بزرگترین بانک کشور میرود
و به مدیر عامل بانک میگوید: " میخواهم یک قائم مقام به شما معرفی
کنم."
مدیرعامل بانک جواب میدهد: "من احتیاجی به قائم مقام
ندارم ولی تخصص ایشان در چه زمینه ای است؟"
مرد جواب داد: "تخصص خاصی در زمینه بانک داری ندارد و
فقط در رشته IT تحصیل کرده در ضمن پسر من هم هست."
مدیر عامل بانک می خندد و جواب میدهد: "من آدمی با
این مشخصات را قبول ندارم."
مرد هم میگوید: "حتی اگر ایشان داماد آقای بیل گیتس
باشد."
مدیر عامل بانک کمی روی صندلی جابه جا شد و سریع پاسخ می
دهد: " رزومه ایشان را بیاورید، دوست دارم با ایشان ملاقات کنم."
در این مثال زنجانی قرار است پسرش را داماد چه کسی کند؟
در این مثال زنجانی هم داماد است هم پدر داماد.شاید
باورتان نشود ولی ماجرای بابک زنجانی مانند داستان بالا است. زنجانی یک حلقه
زمانبندی شده طراحی کرده بود که این حلقه را با یکسری دروغهای بسیار بزرگ همراه
میکرد و با استفاده از همین زمانبندی ها توانست چرخه این فساد مالی بزگ را به
حرکت در بیاورد.یعنی او پول نفت ایران را در حساب هایش بلوکه کرد. برای خودش
پشتوانه سازی کرد.بعد تعداد زیادی شرکت در ایران خریداری یا ثبت کرد.به عرصه ورزش
و هنر هم هم زمان وارد شد.در واقع او برای خودش نه فقط سند سازی که تاریخ سازی هم
کرد.زنجانی همیشه بر این گمان بود که می تواند تاریخ را هم بخرد که البته تا حدی
خرید.الان هم تاریخ انقضا او رسیده است.
از دید من و به عنوان کسی که در عرصه اقتصادی سالهاست
فعالیت میکنم ،او را خوب می شناسم ،و از ریز نحوی عملکردش آگاه هستم و کارهای
زنجانی را از مدتها قبل رصد میکنم، دلیل جمع شدن داراییهای بابک زنجانی چیزی جز
ایجاد رابطه های بر مبنای متدی مانند آنچه در مثال بیل گیتس توضیح دادم
نیست. زنجانی استاد حرکت های نمایشی چند وجهی است.
بالاخره خودنمایی هم باید پشتوانه ای داشته باشد؟
پشتوانه این خودنماییها پول حاصل از فروش نفت ایران است
که در بانکهای خارجی به صورت سپرده موجود است. پول هایی که زنجانی با قرار دادن
خودش در فهرست تحریم ها توانست آن ها را بلوکه کند.برای تایید این ادعا فقط توجه
به یک موضوع کافی است.اگر زنجانی بدون بلوکه کردن پول نفت ایران توان رسیدن به این
ثروت را داشت پس الان باید شرکت های مختلفی که تاسیس کرده ،بتوانند خودشان را
اداره کنند دیگر.اما چون همه این شرکت ها تنها بر پایه سواستفاده های گسترده و
مبتنی بر سفارشهای ویژه در دولت گدشته ایجاد شده اند الان که دولت جدید اجازه سو
استفاده از پول نفت را به زنجانی نداده همه شرکت هایش با مشکل گسترده مواجهه شدند
و در آستانه فروپاشی هستند.برای همین است که اگر الان شرکت هواپیمایی وجود دارد،
اگر پروژه ایران زمین وجود دارد، اگر بحث جرثقیلهای سنگین در میان است، اگر هتلهای
سورینت وجود دارد، اگر کارخانههای شیمیایی سورینت وجود دارد، اگر مواد آرایشی و
بهداشتی سورینت وجود دارد،اگر تیم فوتبال سورینت راه آهن وجود دارد و...همه و همه
اینها شرکتها دچار بحرانهای مالی هستند.چرا؟چون چاه های نفت را از زنجانی پس
گرفته اند.زنجانی در دولت گذشته سکان دار چاه های نفت شده بود اما دولت جدید راهش
را بست و نفت را از زنجانی پس گرفت.
من متوجه نمی شوم.این شرکت ها دقیقا برای چه کاری تاسیس شدند؟
عملا برای نمایش ایجاد شدهاند.زنجانی به همان نمایشی
اعتقاد داشت که در مورد داماد بیل گیتس گفتم.زنجانی خودش را موسس و صاحب 68 شرکت
میداند تا به مردم بقبولاند که فرد کار آفرینی است.دروغ می گوید که هزاران نفر را
حقوق می دهد تا احتمال برخورد با او به دلیل احتمال ایجاد اختلال در زندگی هزاران
نفر منتفی شود.او تمام این شرکت ها را بعد از بلوکه کردن میلیاردها دلار پول نفت
ایران خریداری یا تاسیس کرده است.زنجانی بازیگر توانمندی است .
یک نمونه از این به ادعای شما بازیگری را توضیح بدهید؟
مثلا به عنوان نمونه به یک شرکت به نام الف .ت قشم
دقت کنید. به عنوان نمونه در مورد یک قرارداد همین شرکت بدایند که این شرکت
طی قراردادی که با مجموعه پارس جنوبی بسته بود، قرار بود یک جرثقیل فوق سنگین از
چین برایشان بخرد و وارد کشور کند. زمانی که قرار شد این جرثقیل را وارد کنند، کم
تر از 50 میلیون یورو پول به حساب مجموعه واریز شد و مجموعه زنجانی هم مبلغی نزدیک
به 60 میلیون یورو از همان وجوه نفت جابه جا کرد و به حساب شرکت فروشنده ریخت.
نه، جرثقیل الان آماده حمل به داخل کشور است ولی آقای بابک
زنجانی و مجموعه الف .ت قشم باید 80 میلیون یورو دیگر پول به حساب شرکت چینی
بریزند تا این مجموعه وارد کشور شود.
خب واریز این پول در چه مرحله ای است؟
سیستم شرکت نفت اعلام کرد من این پول را به حساب بدهیهای
آقای زنجانی میگذارم و با ایشان معامله نمیکنم. مجموعه الف .ت قشم هم به خاطر
تاخیرهای بیش از حدی که در پرداخت پول داشت این جرثقیل را نمیتواند وارد کشور
کند.بابک زنجانی هم می گفت اگر من این جرثقیل را وارد کشور کنم، شرکت نفت مابقی
پول این جرثقیل را بابت بدهیهای من برمی دارد و من هم این کار را نمیکنم.خب این
یعنی چه؟یعنی اینکه آقای زنجانی پولی که برای وارد کردن جرثقل از وزارت نفت گرفته
را در حسابش گیر انداخته است.او تعداد زیادی از این نوع معامله ها انجام داده است.
اگر پول نفت این گونه در اخیتارش قرار نکیرد شرکت هایش این گونه نیستند که بتوانند
روی پای خودشان بایستند.بعد باید ببینید که چه کسانی این مجموعه را برای آقای
زنجانی اداره می کنند.قطعا افرادی که ارتباط های ویژه ای بدارند.مثلا در مورد همین
شرکت مدیر این مجموعه آقای "گ" است که از او هم مدیران سابق مجموعه
عمرانی "ق. خ" بوده است.همه این ها به هر تحلیل گری نشانه
های مناسبی می دهد تا پاسخ دهد که آیا آقای زنجانی یک کار آفرین است؟آیا او
توانسته هزاران شغل ایجاد کند؟آیا او یک نابغه اقتصادی است که وجودش به رونق اقتصادی
کمک می کند؟یا اینکه آقای زنجانی تنها فردی است که با زد و بندهای ویژه و قرار
گرفتان در یک باند قدرتمند توانسته در دولت قبل بر چاه های نفت مسلط شود.حالا هم
که دولت جدید چاه های نفت را از او پس گرفته و ضربه های شدیدی به پیکر باندش وارد
کرده عملادستش رو شده و حنایش دیگر رنگی ندارد.اگر آن مجموعه عمرانی ویژه به نام
"ق.خ" از زنجانی حمایت نکرده بود او هیچگاه بر این همه پول نفت مسلط نمی
شد.
زنجانی برخی از مدیران و بازنشستگان سیستم های امنیتی و دولتی و نظامی استفاده ابزاری میکرد. این برای زنجانی بهانه و پوششی بود تا بتواند خودش را با استفاده از عنوان های آن افراد در حاشیه امنی قرار دهد.در واقع این افراد ویژه به نوعی توسط زنجانی آلوده می شدند تا نقش محافظان او را بازی کنند.زنجانی شرکت هایی ایجاد می کرد،این افراد خاص دولتی و امنیتی را جذب می کرد و در نهایت از آنان به عنوان پوشش و ازشرکت هایش به عنوان یک ابزار تبلیغی استفاده می کرد.اگر میخواهید به مجموعه آقای زنجانی پی ببرید باید به شرکتهایی که دارد ورود کنید.ببینید مدیر عامل های این شرکت ها چه کسانی هستند.قبلا عضو کدام نهاد بودند. شرکتهایی که با کمک و پوشش این افراد ایجاد شدند تا یک حباب بزرگ به وجود بیاورند که کسی جراعت برخورد با زنجانی و مجموعه اش را نداشته باشد.او یک امپراتوری از رابطه های ویژه و کاغذ های محرمانه برای خودش درست کرده بود که دولت روحانی آن امپراتوری را آتش زد.
http://tadbirkhabar.com/economy/10733
زنجانی برای ثروت افسانه ایش تاریخ می خرید/سناریوهای زنجانی برای فیلم کردن مسوولان
ماجرای "پیام" زنجانی در فرودگاه باری/ دروغ
پرداخت حقوق به 17 هزار تن
گروه اقتصاد "تدبیر"، علی گلباز: گفتگوی "تدبیر" با دستیار ارشد بابک زنجانی در سه قسمت پیشین روایت جدیدی از این میلیاردر به دست داد. روایتی که با خاطره های زنجانی از خودش زاویه دارد.
روایت دستیار زنجانی مبدا ثروتمند شدن او را به نیمه سال 90 رساند و ادعای زنجانی مبنی برمیلیونر شدن در زمان سربازی را "افسانه" خواند. او گفت زنجانی علاقه مند بوده تا در فهرست تحریم های غرب علیه ایران قرار گیرد تا برای بلوکه شدن پول نفت ایران در حساب هایش بهانه داشته باشد.
در بخش سوم گفتگو هم
زنجانی تصمیم می گیرد که سرگردانی را کنار بگذارد و پرده نقل و انتقال پول ها و
سرگردانی میان بانک های خارجی را کنار بزند و اندکی بیشتر روی صحنه بیاید.
شرکت هواپیمایی و باشگاه فوتبال بخرد تا دیگر همه او را بشناسند.
اما دربخش چهارم گفتگوی "تدبیر" با یکی
از دستیاران ارشد زنجانی که نمی خواهد نامش فاش شود، زنجانی دست به دامن برخی
رسانه های دولتی و خصوصی می شود تا نام شرکت هایش همه جا دیده شود.
از این به بعد از تبلیغات طولانی در تلویزیون تا بیلبوردهای
سطح شهر، همه جا نامی از یک میلیارد جوان شنیده می شد. نام بابک زنجانی دهان به
دهان چرخید و یک کلاغ زنجانی شد چهل کلاغ و این همانی بود که زنجانی برایش در
رسانه ها هزینه کرد.چهره یک میلیاردر جوان که ساعت 30 هزار دلاری ،دست می کند ،
هواپیمای شخصی دارد، تیم فوتبال اداره می کندو در پروژه های سینمایی سرمایه گذاری
کرده است.
بله؛ این شیوه اداره کارها و به هم ریختگی مالی و مدیریتی
در مجموعه ایشان مرسوم و متداول است.
من قبلا هم گفتم و باز هم تکرار می کنم. اینکه در خبرها
مطالبی وجود دارد، تحت عنوان اینکه ایشان 17 هزار نفر را حقوق می دهند، بخشی از
دروغ های تاریخی ایشان است. دروغی که تنها به او کمک می کند تا فردی
کارآفرین جلوه کند و در دل مسئولانی که قصد برخورد با او دارند هراس ایجاد شود.
اگر ایشان 17 هزار نفر کارمند دارند، تامین اجتماعی به راحتی می تواند اعلام کند
آیا ایشان به تعداد این نفرات حق بیمه ای پرداخت می کند یا خیر؟ آیا از این بابت
به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است، یا خیر ؟
برای پیدا کردن رد این به هم ریختگی های مالی و مدیریتی
باید سراغ زنجانی 10 سال پیش رفت. ایشان در یک دوره ای مجوعه ای به نام "شرکت
سرمایه گذاری پیام" راه انداخت و دفتری در طبقه بالای یک فرودگاه باری در
اطراف تهران اجاره کرد. هر کس به این شرکت مراجعه می کرد، با این ادعای
زنجانی مواجه می شد که این شرکت وابسته به "این فرودگاه" است.
استفاده از مجموعه این فرودگاه باری اطراف تهران باعث شد که مردم به ایشان اعتماد
کنند و نقل و انتقال و تامین منابع مالی شان را به این مجموعه بسپارند. در حالی که
این طور نبود و این مجموعه ارتباطی با این فرودگاه نداشت و تنها نامش "شرکت
سرمایه گذاری پیام" بود.
سرانجام این مجموعه به کجا کشید؟
این مجموعه بدهی سنگینی به "موسسه مالی اعتباری
ث"دارد، یک عده آدم را درگیر خودش کرد و در نهایت بسته شد.
زنجانی خودش را به جاهای دیگری هم منتسب می کرد؟
بله این سیستم ادامه پیدا کرد تا به جابه جایی و نقل و
انتقال های مالی بابک زنجانی رسید. بابک زنجانی در مجموعه های بانکی هر کجا که می
نشست اعلام می کرد که "مجموعه سورینت وابسته به یک نهاد نظامی است و خودش هم
حقوق بگیر آن نهاد نظامی است". او با این شیوه اعتماد مجموعه های بانکی
را جلب می کرد در حالی که او اصلا سمتی در آن مجموعه نظامی نداشت.
مگر مجموعه بانکی نمی توانست این ادعاهای زنجانی را استعلام کند؟
بله خیلی راحت می توانستند این کار را انجام دهند. سیستم
بانکی می توانست با یک استعلام از کارهای زنجانی مطلع شود. اما این کار را نکرد و
در مقابل حتی دیدیم آقای بهمنی، رییس وقت بانک مرکزی بارها اعلام کرد که
زنجانی بدهی ای به سیستم بانکی ندارد و پول نفت را داده اما الان مشخص شده که
زنجانی میلیاردها دلار به خزانه بدهکار است.
چرا این موضوع مسکوت ماند و تا همین چند ماه پیش دست زنجانی رو نشد؟
به خاطر این بود که بابک زنجانی نفوذی ویژه در سیستم
امنیتی دولت قبل داشت. افرادی در این سیستم بودند که وقتی از آنها در مورد زنجانی
به صورت تلفنی استعلام می شد، زنجانی را تایید می کردند و می گفتند که
ایشان مورد تایید سیستم هست. این هم جزو تکنیک های زنجانی بود که توانست او
را ظرف مدت بسیار کوتاه به ثروت افسانه ای برسد.تایید های تلفنی ویژه مسیر فساد
مالی را برای زنجانی باز کرد.
شما این روزها تلویزیون نگاه نمی کنید؟
یکی از مهمترین ابزار های تبلیغاتی بابک زنجانی باکس های
یک ساعته ای است که از تلویزیون برای تبلیغ مجموعه اش گرفته است. تا به حال
شما در مورد یک مجموعه هواپیمایی این شیوه و این حجم تبلیغات طولانی و روزانه را
دیده بودید که درباره شرکت هواپیمایی "قشم ایر" دیدید؟ این تنها یک
نمونه از کارهای تبلیغاتی بابک زنجانی است.
ولی تبلیغات لازمه هر کار بازرگانی است.
نکته پشت ماجرا همین جا است. این تبلیغات در این حجم و به
این گستردگی در بسیاری موارد توجیه اقتصادی نداشت. این حجم از تبلیغات تنها برای
وارد شدن زنجانی به افکار عمومی است ؛یعنی شرکت هایی که زنجانی از طریق تلویزیون
یا بیلبوردها یا انتشار گزارش در رسانه های مکتوب برایشان تبلیغ می کرد اصلا توجیه
اقتصادی نداشتند اما او این کار را می کرد تا خودش را تبلیغ کند که مجموعه اش در
امان باشد.
نفعی که زنجانی از ورود به افکار عمومی با رفتن
روی جلد مجله ها، ساختن فیلم ، پخش تبلیغات از تلویزیون ، خرید تیم فوتبال
و... به دست آورد را می توانید از نامه های درخواستی که مردم برای او می فرستادند
متوجه شوید. قبلا مردم در مورد نیازهایشان به آقای احمدی نژاد نامه می نوشتند و به
دولت احمدی نژاد نامه می دادند ولی زنجانی توانست نگاه ها را به سمت خودش معطوف
کند تا بتواند برای ثروت افسانه ای اش تاریخ بخرد. تاریخ سازی و ریشه دار کردن
ثروتش چیزی بود که زنجانی برای آن به افکار عمومی احتیاج داشت.
در این چند وقت اخیر اگر شما سایت ها، مجله ها و روزنامه
ها را بررسی کنید برخی از این رسانه ها در مرحله اول به بابک زنجانی حمله می
کردند و در مرحله بعد زنجانی شروع می کرد به گزارش تبلیغی دادن به این
مجموعه ها یا اینکه تبلیغات مجموعه هایش را به این رسانه ها واگذار می کرد.
این البته در مورد برخی رسانه ها اتفاق می افتاد و بسیاری از رسانه ها همچنان به
افشای فساد مالی او می پرداختند و اگر آنها نبودند و نباشند میلیاردها دلار پول
نفت مردم گم می شد.
بابک زنجانی در مرحله اول فردی معرفی می شد که پول
مملکت را به تاراج برده بود. در مرحله دوم ماجرا دقیقا برعکس می شد و همان رسانه
هایی که به بابک زنجانی حمله می کردند، او را "کارآفرین" و "حامی
تولید" معرفی می کردند و بعد از چند وقت یکی از شرکت های زیرمجموعه بابک
زنجانی هزینه های تبلیغاتی سنگین خودش را به این رسانه ها واگذار می کرد.
عملا با این کار بابک زنجانی خودش را در این رسانه ها واکسینه می کرد.
مثال های واضح تری در این رابطه می زنید؟
شما به روزنامه اقتصادی «آ» که با کاغذی نامتعارف و متفاوت
با سایر روزنامه ها منتشر می شود، مراجعه کنید. این رسانه تمام قد از بابک زنجانی
دفاع می کند و علتش چیزی جز رپورتاژ آگهی های سنگینی نیست که ایشان در مجله و
روزنامه «آ» هزینه کرده است. پایگاه خبری باسابقه «ت» را هم نگاه کنید در یک دوره
ای به بابک زنجانی حمله می کرد ولی فکر کنم تا همین چند وقت پبش پروژه های
سارینای کیش زنجانی در گوشه این سایت تبلیغ می شد.
وارد شدن زنجانی به عرصه تبلیغات و هنر دقیقا به چه زمانی برمی گردد؟
اگر دقت کنید زمانی که بابک زنجانی به مشکلات تحریم ها
برمی خورد شروع می کند به خرید کردن و نمایش دادن کارهایش در ایران مانند خانه
سازی و سرمایه گذاری در کیش، فیلم های سینمایی، خرید باشگاه ها ورزشی و غیره.
گروه اقتصاد «تدبیر»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر