«آسوده و خشنود باش که خداوند تو را چون دلباخته ای دوست دارد؛ چون هر روز برایت بخشش و دهشی دارد و هر بامداد، آفتاب را به تو پیشکش می کند».
برگرفته از گوگل پلاس با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر
دنباله ی آن سخنان حکیمانه:
نان تان کم است؟ آب تان کم است؟ آفتاب که هست؛ مهتاب هم
گاهی هست و گاهی نیست. سیل و زمین لرزه و آخوندِ خونخواره و شکمباره هم هست.
خداوند هم چون بیش ترِ ما آدم ها مهربان است؛ می خواهد مهربانی کند؛ ولی گاهی از
دستش در می رود و بیش از اندازه مهربان می شود؛ گاهی هم یادش می رود که ما هم چون
سایرین، آدمیم و نیازمند بخشش و دهش او! همه چیز که نباید دلخواه ما باشد. خداوند
با آزمون هایش، همین را به یاد ما می آورد و گاهی گوش مان را نیز می کشد. یادمان
باشد که خداوند کهنسال تر از آن است که ما هر دَم مویِ دماغش شویم. این ماییم که
باید از وی پاسداری کنیم؛ گاهی دستش را بگیریم که زمین نخورد و هر از گاهی دستی به
سر و گوشش بکشیم و ریشش را نوازش کنیم؛ ولی باید هوای کار را داشته باشیم که بیش
از اندازه خرسند یا بیش از اندازه غمگین نشود.
ب. الف. بزرگمهر ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/12/blog-post_23.html
پارسی نویسی:
«آسوده» یا «آسوده و خشنود» بجای واژه ی از ریشه عربی «مطمئن»؛
«چون دلباخته ای» یا «از سر دلباختگی» بجای «عاشقانه»؛
«بخشش» یا «دهش» و در اینجا هر دو با هم بجای واژه ی از ریشه عربی «موهبت»؛ و
«پیشکش» بجای واژه ی از ریشه عربی «تقدیم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر